اولین پست در سال 1392
سلام به عروسک خوشگلم..سلام به دوستهای گلم..یه سلام بهاری پر از خوشحالی...چون من عاشق فصل بهارم...معمولا تو بهار و تابستون حالم خیلی خوبه بر عکس پاییز و زمستون
یه تبریک صمیمانه و با تاخییر برای عید و سال جدید ..امیدوارم برای همتون پر از سلامتی و خوشحالی باشه...یه تبریک عید هم به عروسک مامان که خیلی بهش خوش گذشت تو ایام عید..
البته البته بیشتر تعطیلات رو تو خونه بودیم ولی بازم خیلی بهمون خوش گذشت..بابایی اصلا مسافرت تو تعطیلات رو دوست ندارن میگن خیلی شلوغه و خوش نمیگذره..سال اول ازدواج رفتیم مسافرت...برای هر وعده غذا یه یک ساعتی تو صف رستوران میموندیم از اون سال به بعد دیگه بعد از تعطیلات میریم مسافرت..
امسال هم مثل بقیه سالها به دیدوبازدید گذشت البته در کنارش دو سه تا گشت و گذارم داشتیم که تو یه پست دیگه با عکسهاش برات میذارمشون گلم...
اینکه دیر اومدم برای پست جدید و نظراتم هم تایید نکردم به این دلیل بود که اقای پدر خونه بود و حسودیش میشد من بیام اینجا ...شرمنده دوست جونام و ممنون بابت تبریکهاتون..الان همه نظرات رو تایید میکنم..من عاشق همتونم
ساعت تحویل سال 14:31:56 روز چهارشنبه 30 اسفند...اینو نوشتم یادت بمونه ..در ضمن امسال سال کبیسه بود و سال مار
هفت سین امسالمونو دقیقه نود چیدم بخاطر همین یه ذره کچله...ساعت یک و نیم شما و بابا رفته بودین ماهی بخرین..منم سفره میچیدم و سبزی پلو ماهی درست میکردم...کلی بدو بدو کردم اخرشم متوجه تحویل سال نشدیم یه دفعه دیدیم دارن حول حالنا میخونن...کلی حالم گرفته شد..هر سال که نصف شب بود ما دقیقتر بودیم تا امسال...از بس من امسال کار داشتم چراشو نمیدونم ولی شب قبل از تحویل تا ساعت 2 شب کار میکردم همه خونه تکونی یه طرف اون شب کزایی یه طرف همه از رو اتیش میپریدن من از روی جاروبرقی
عروسک خوشگلم با سفره هفت سین امسالمون:
نگاه عاشقانه یک پدر به دخترش عاشق این عکسه ام..دلم میخواد سانلی رو بخورم با این قیافه اش
اینم سانلی با سفره هفت سین مامان گلم...عاشقتیم مامان زری جون
عید همتون مبارک