سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

عروسکم سانلی

دندانپزشکی 2

1391/5/28 17:12
نویسنده : مامانی
1,415 بازدید
اشتراک گذاری

و پنجم که قرار بود تو یه پست جدید بنویسمش:

یه پست دندانپزشکی تو ارشیوم هست که مربوط به فروردین ماهه. که توضیح داده بودم که سانلی رو بردم و  سه چهار عدد دندان خراب در داخل دهان ایشان توسط جناب اقای دندانپزشک رویت شد. ولی درمان رو ادامه ندادم و تماس گرفتم و وقتش رو کنسل کردم به دو دلیل هم دوری مسیر و پر ترافیک بودنش و هم اینکه فقط صبحها بچه ها رو قبول میکردن وسانلی کلاس داشت .من هم نمیخواستم کلاسهاش از بین برن.

در پی دندان درد شدید و شکایت عروسکم از دندون دردش ،دنبال یه دندونپزشکی گشتم و مامان یکی از همکلاسیها یه دندانپزشکی رو به من معرفی کردن که خودمم خیلی تبلیغاتش رو دیده بودم یه ساختمان هفت طبقه که یک طبقه فقط اختصاص به کودکان داشت و پر از اسباب بازی و مانیتور که حواس بچه رو پرت کنن به کارتون و خلاصه یه عالمه جنگولک بازی که بخوره تو سرشون. و من مامان با این تفکر که اینا متخصص کودکن و میدونن چیکار کنن که بچه اذیت نشه و گریه نکنه و یه عمر از دندانپزشکی متنفر نشه تصمیم گرفتم ببرمش اونجا.

وارد که شدیم با یه خانوم دکتر چرک مواجه شدم که اولش اصلا فکر نمیکردم دکتر باشه منشیهاش بیشتر شبیه دکتر بودن تا خودش. سانلی بدون هیچ حرف و حدیثی وکاملا مطیع و رام رفت و روی صندلی مخصوصش نشست.و کاور رو بهش پوشوندن. منشی صدام زد که خانوم دخترتون دو عدد دندان کنار هم داره که باید درست بشه و هر دندان صد و ده هزار تومن .داشتم ٢٢٠ هزار تومنم رو پرداخت میکردم در واقع میریختم تو سطل اشغال که با یه جیغ وحشتناک سانلی تمام موهای تنم سیخ شد.وای خیلی وحشتناک فریاد کشید .دویدم تو اتاق دیدم تمام دهنش پر از خونه. امپول زده بود. میگم چرا خون اومده میگه امپول زدم. گفتم من اینهمه امپول زدم تا حالا خونریزی نداشته گفت لثه بچه ها خون میاد با بزرگها فرق داره.

امپول زدن همانا و شروع بیقراریهای بیسابقه سانلی همان. فکر نمیکنم تا حالا هیچ بچه ای اینقدر اذیت شده باشه. تمام صورتش تکه تکه قرمز شده بود از شدت فریاد و ترس.هر کاری میکردیم رو صندلی بند نمیشد.منو از اتاق بیرون کردن گفتن شما نباشید اروم میشه. از پشت در اتاق صدای وحشیانه یه دکتر احمق و بیسواد میومد جوری سر عروسک من فریاد میکشید که هیتلر سر ارتشیهاش نکشیده یود. مدام در میزدم بچه رو بردارم فرار کنم از اون وحشی خونه در رو باز نمیکردن. اخر منشیش اومد گفت خانوم دندونش نصفه اس کاریش نمیشه کرد اینجوری نمیشه ببریش. خلاصه با زور خودمو کردم تو اتاق. عروسکم دستمو گرفته بود داد میزد مامان جونم دوست دارم.تمام بدنش میلرزید. نمینشست روی صندلی. منو زدن کنار . دو تا جلاد افتاده بودن رو بچه ام که از جاش بلند نشه اون دکتر........... هم داشت کارشو میکرد. همشم میگفت این فسقلی چه زوری داره دو نفری نمیتونیم نگهش داریم .دیگه ببینید چقدر زور و فشار رو بچه ام بود.

خلاصه تمام که شد. سانلی رو بغل کردم .دندونش رو که نگاه کردم متوجه شدم کوتاه بلنده. میگم این ناجوره .      دکتره میگه شما بگو من درست کنم.      گفتم شما پزشکی من بگم.    گفت من که زیبایی کار نمیکنم که. هیچی نگفتم بهش. درست کرد. اومدم نگاه کنم دیدم لب بچه ام از کجا تا کجا پاره اس .میگم این چیه. میگه نه چیزی نشده.        که دیگه مهدی صداش در اومد که خانوم دکتر من دیدم امپول تو  دهنش شکست. دکتره هم گفت اخه زد زیر دستم. حسابی قاطی کردم.گفتم من اینجام،پدرش هست،دو تا پرستار داری میگفتی ما حواسشو پرت میکردیم دستشو میگرفتیم بعد تزریق میکردی.           دیدم خون اومده .           دیدم بچه دیگه حاضر نشد رو صندلی بشینه پس امپول تو دهنش شکسته .        لبشم از داخل پاره شده.       گفت بچه شما جزو بچه های سخته. گفتم بچه من اگر جزو بچه های سخت بود خودش نمی یومد بشینه رو صندلی براش کاور ببندن معاینه اش کنن.شما امپولو تو دهنش شکوندی. در ضمن من دارم هزینه بیشتر میدم که اگر بچه ام گریه کرد باهاش جوری رفتار کنن که اذیت نشه .زده نشه. تخصصی کودکه مثلا .باید بدونین چجوری با بچه ها رفتار کنین .نه اینکه فریاد بکشین سرش. من تا حالا اینجوری که شما سرش فریاد کشیدین سر بچه ام داد نزدم.  میتونستم ببرمش پیش دکتر خودم با پنجاه تومن دندونشو درست کنم. نه بیارم پیش شما که برای یه دندون شیری که دو سال دیگه میوفته اینهمه پول از من بگیرین بعد داد و هوارو اخرشم امپولو تو دهنش بشکنین.همه اینارو با گریه بهش میگفتم. داشتم میمردم.بدترین حالی که میشه برای یکی تصور کرد.

گفتم دندونشم که کج و کوله درست کردین.اونم دندونای جلوووو. کاملا معلومه. میگه ٩ سال سابقه دارم. اناتومی دندون رو که بلدم. گفتم اگر بلد بودئی امپولو تو دندون بچه ام نمیشکستی.

اخرشم با گریه بهش گفتم شما با اینکارت باعث شدی تا اخر عمر بچه من از دندون پزشکی متنفر بشه. میگه دیگه احتیاچ نداره. دیگه فقط نگاهش کردم. تو دلم گفتم شعورت در همین حده دیگه .الان احتیاج نداره دو سال دیگه چی؟    احتمال میدم دچار فوبی دندانپزشکی بشه سانلی.

خلاصه بساطی داشتیم اونروز.یکی از بدترین روزا تو تقویم عمرم. وقتی عروسکمو بغل گرفتم از حال رفت تو بغلم.اومدم خونه اول یه دل سیر گریه کردم بعدشم از سر درد تا اخر شب ناله.

الانم بعد از یه هفته دندونه، رنگش زرد شده، چراش رو نمیدونم .مهدی میگه ببریم پیشش. گفتم زرد که هیچی ،سیاه هم بشه دیگه پیش اون جلاد نمیبرمش. یه ذره بگذره میبرمش جای دیگه.

دیروز سرش داد زدم میگه مامان مگه تو خانوم دکتری داد میزنی. الاهی بمیرم برای بچه ام.    دیشبم موقع مسواک زدن گفت این دندونمو مسواک نزن .درد میکنه.میگم هنوز ؟ میگه اره. دکتره اصلا خوب نبود. بد درست کرده میخوام بکنم بندازم دور از بس بد برام انجام داده. حالا دیگه نمیدونم واقعا درد میکنه یا نه.

مامانم میگه برو از دستش شکایت کن. گفتم این مملکت ما داریم ؟بریم شکایت کنیم یه چیزی هم بدهکار میشیم. از اونروز فقط دعام اینه که ای خدا جون مهربون هیچ بچه ای مریض نشه که گیر یه مش دکتر بیسواد سهمیه ای بیوفته  حتی در حد یه دندون درد.آمین.

اینم عکس سانلی قبل از جراحت مثل فرشته ها اروم و بیصدا نشسته رو صندلی.نمیدونه چی در انتضارشه:

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان ترانه
21 مرداد 91 17:08
سلام دوستم
فردا 100 روزگی ترانه است با اومدنتون خوشحال میشیم


چشم اومدم
عمه ی اریسا کوشمولو
22 مرداد 91 17:00
ااااااااخی عزیز دللللللللم قرفونت بررررم اشکم درومد بخدا
بووووووووووووس
دندون پزشکی درحالت عادی ترسناکه دیگه اینطوری چی میشه الهی خیر نبینه


مرسی خانومی.....واقعا .دیگه فکر نکنم وارد مطبم بشه ...........
مامانی صبا
22 مرداد 91 23:31
سلام.با خوندن این چیزایی که نوشتی بدنم داره میلرزه و یخ کردم.وای به حال شما که مادرشی


ممنون از همدردیتون
مامان ملینا
23 مرداد 91 0:32
.~~~. . . ’’~-,,_. . . . . . .. ,-’. . . . ’-,~~-,
. |. . . . . . . . . . ¯’~-,. . .. ,’. . /. . . . ’,. . . ’-,
. ’,. ســــــلام دوست .. ’-,. . |.. /. . . . . . . . . ,’
.. ’~-,. .مــــــــــــــن. . . . . .. |. |. . . . . . . . . /
. . . .¯’’’’~~~~~~~’. . . |,,, . . . . . . .. /
. . . . . . . . . . . . ’-,. . ’. ~ ~’ ’-,. . . . .. /
. . . . . . . . . . . .. /’. . .. OO. . ’ ~--~~’
. . آپــــــــــم . .. ,-’-. . ,-~¯¯~-,. . . . .. ’-,
. . . اگـــه . . . ,-’. . . .. ’~-,,,-~’. .. . . . . ’,
. . بيـــــــايـــي .. /. . . . . . . . . . .. ,_,-. . .. /
. خوشحــــــــال. ’,. . . .. ,_;’. .. |. . . /. . .. ,’
. . ميــــــــــشم .. ’-,. . . .. ’’’~-~"~~".. ,~’
. . . . . . . . . . . .. ’~--,,_. . ’~~’. ,- ’
. . نظر یادت نره. . . . . . . |’’. . . ~’,-,
. . . .بدو بيا . . . . . . . .. /. .. ,. . .. ’~-~""~-,
. . . . . .منتظرم . . . . . .. /. . ,,--’~--,,_,,-.. ).. )
. . ....... .ملینا .. /.. .- ’. . . . . .. ’~,~’""
. . . .خاطرات این .. /. ~’. . . . . . . . . .. )_,,_
. . .. . چند روزشو . .. |. . . . . . . . . . . }__""~,
. . . . . نوشته . . .. ,_. . . . . . . _,,,--~’¯.. ¯’~,
. یه عالمه عکس جدیدهم . . . ’~-,,,,,,. . . . . . . . ~-,. ’-,
. . . . . . . گذاشته . . . .. .. ’~-,,__. . .. _,),-



میام عزیزم ..حتما

مامان امیرسام
23 مرداد 91 3:15
وای مامانی.خیلییییییییییییییییییییییییییییییی ناراحت شدم.درکت میکنم.شبیه این ماجرا برای ازمایش خون از امیرسام تو بیمارستان دی برای من پیش اومد اما من پیگیری کردم همشون رو اخراج کردن.واقعا برای این دسته از دکترها متاسفم.سانلی عزیزم رو ببوس.انشاالله دندونای خوشگلش دیگه درد نگیرند.


بیچاره ما که بچه هامونو میسپاریم دست این دکترها.کار درستو شما کردین منم باید شکایت میکردم از دستش.
ممنون عزیزم....
مامان رهام
23 مرداد 91 10:39
سلام سمیه جون الهی بمیرم خیلی ناراحت شدم باور کن بغض گلوم و گرفته الهی دستش بشکنه من بودم پدرشو در می آوردم .............حالا الان خوبه عروسک خوشگل ما............سمیه جون رهام دوماه پیش خیلی خب همکاری می کرد واسه مسواک کردن دندوناش ولی الان نمیزاره چیکارش کنم ؟راه حلی داری؟می ترسم منم ببرمش دندونپزشکی و.......................


یله خوبه الان ممنونم عزیزم.زیاد نگران نباش سانلی بخاطر رفلکسش دندوناش خراب شده ایشاا.. رهام هیچوقت احتیاج پیدا نکنه
نایسل جون
23 مرداد 91 17:03
باید شکایت کنی پول تو حداقل پس بگیر
اصلا کوتاه نیا باید اون زنیکه روووو ححسابیشو برسی الهی بمیرم براش من خواهر زادمو بردیم بچچه آخ نگفتتت اصلا امپول نمیزند برای فاطمه بی حسی میزد
تازه تو تهرانی برو حتمااااااا


خیلی درد اور بود نایسل جون.یه دکتر نادون افتاد خورد به پست ما.....
نایسل جون
23 مرداد 91 17:05
آره عزیزم دیگه نمیریم بیرون خیلی کم کردیم


کار درستو میکنی
مامان بهی
24 مرداد 91 0:25
ای جانم خیلی درد کشیده دخملموننن
خیلی بد دندون درد بدتر از اون این دکترای ناشییییی
مواظب دخملمون باشید


بهی جون عروسکم خیلی اذیت شد هنوز مریضشم
مامان زهرا
24 مرداد 91 11:01
سلام
خانمی خیلی از خوندن این پست ناراخت شدم
هم برای شما و هم برای سانلی که چنین تجربه بدی داشته
اما من معتقدم شما باید از اون دکتر شکایت کنید
این حق شماست حتی اگر ایمان داشته باشید کسی جوابگو نخواهد بود
شاید با این حرکت شما سانلی های دیگر با این دکتر روبرو نخواهند شد.


ممنونم عزیزم. حق با شماست باید شکایت کرد .دندونش درد میکنه. وای بحال دکتره اگر بهتر نشه حتما شکایت خواهم کرد
سارا آبجی زهرا/ندا
24 مرداد 91 13:24
سلامدخملی نانازی داریدازطرف من ببوسیدشبه ما هم سربزنید


ممنون خانومم.ادرستون باز نشد برام عزیزم
مامان محمدرهام جون
28 مرداد 91 2:10
الهی بمیرم تصور اون لحظه تنم رو لرزوند.خدا بعضی از این دکترای بیرحمو عاقل کنه.معلوم نیست چطوری رفتن دانشگاه با این احمقیشون.

بابت دعای قشنگت آمین


خدا نکنه خاله جون ممنون از همدردیتون......
مامانی درسا
31 مرداد 91 2:00
الهی بمیرم من تا حالا این پستو نخونده بودم عچب آدمی بوده این دندون پزشکه ..... ای بابا طفلی سانلی چی کشیده ...... قربونش برم عروسکمو


خدا نکنه خاله جون مهربون.بوسسسسسسسسسسسسسسس
سمانه
31 مرداد 91 18:36
عزیزم پستت رو خوندم .همسرم من متخصص دندانپزشکیه،برام خیلی از کوچولوهای زیر دستش تعریف کرده میگه کار خیلی سختیه بخصوص بعضی بچه ها واقعا رو اعصاب میرن! خب اونها هم تا حدی حق دارن دیگه!اینطور نیست؟ شما احساسی برخورد کردید !!


سمانه عزیز.خدایی نکرده نخواستم به هیچ پزشکی توهین کنم.ولی بچه اسمش روشه بچه اس.مثل ادم بزرگها نمیشه باهاش برخورد کرد.در ضمن سانلی خیلی رام واروم بود تا زمانی که امپولو تو دهنش شکوند.این احساسی برخورد کردن نیست وقتی ببینی دارن سر بچه ات فریاد میکشن. به دکتر میگم سوزن امپولو نشونش نده میگه نه مهم نیست.من تا بزرگ بودم امپولو ندیده بودم دکترم نمیذاشت ببینم. خوب اگر اجازه بدی سانلی ببینه معلومه نمیذاره سوزنو بکنه تو دهنش.یه دکتر خوب باید کارشو بلد باشه..
سمانه
1 شهریور 91 18:41
خب البته مادری ،تحمل رنج وسختی جگر گوشه تو نداری ،منم خودم مادرم !!!امیدوارم سانلی عزیز وزیبا همیشه در عافیت وسلامت باشه!


ممنون دوست خوبم. نی نی شما هم در پناه حق
مامان احسان
3 شهریور 91 5:55
ووووووووووووییییییی از دست تو خوبه اینهمه بهت گفتم یه دکتر خوب سراغ دارم ..
اینم که بردی نزدیک خ.نه ت.ون نبوده که پس چرا پیش دکتر محمودیان نبردی..
خیلی ناراحت کننده بود پستت..
امیدوارم عروسکم فراموش کنه این اتفاق تلخ رو
من خیلی از دکتر احسان راضیم بیا به حرف گوش بده ببرش اونجا تنبلی هم نکن


اره واقعا خیلی تنبلی کردم.اصلا فکر نمیکردم اینجوری بشه.اینبار حتما میبرم اونجا. ممنون

مهتاب (مامان خانمی
5 شهریور 91 16:10
یگردم چقدر اذیتش کرده چه بی انصاف چطوری دلش اومد این فرشته کوچلو اذیت کنه
خانمی کاش قبلا یک پرسجو میکردی در مورد اخلاق ومهارت دکتر .
چه روز سختی بود برات


اشتباه بزرگی کردم. با پرس و جو بردم .ولی خیلی بد شد.سخت بود.و هنوزم ادامه داره
الهه مامان روشا جون
17 شهریور 91 1:15
ای خدا چه قدر وحشتناک.خیلی ناراحت شدم.مامانی حتما قضیه رو پیگیری کن.


حق با شماست واقعا وحشتناک در حال پیگیریم......
مامانی روژینا
3 مهر 91 14:29
خیلی ناراحت کننده بود منم جای شما بودم همین برخوردو میکردم شایدم بدتر حتما ازش شکایت می کردم من طاقت اشکای دخترمو ندارم الهی چه زجری کشیده من بااجازه لینکتون کردم شماهم اگه دوست داشتین مارولینک کنید مرسی



اره مامانی گلم خیلی اذیت شد.یادم میوفته کلی غصه میخورم. ممنون از حضورتون.لینک شدین گلم.
مامان خان گوگولي
16 آبان 91 0:42
الهي بميره اين دكتره[h


نمیره ...ادم شه ایشاا...