سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

عروسکم سانلی

سانلی در 4 سال و 6 ماهگی

1392/3/25 16:27
نویسنده : مامانی
4,101 بازدید
اشتراک گذاری

یه سلام پر از عشق به عروسکم و دوستهای گلم...

یه کوچولو دیر اومدم ....شرمنده..ولی دلیل داشت..مسافرت ،عروسی،تولد، و اینکه مهمون داشتم.

مادر شوهر گرامی بنده  دچار کمر درد شدید شده بودن و اینجانب به عنوان یک عروس نمونه یک هفته پرستارشون شده بودم.نیشخندخجالت

یه مادر شوهر دارم مظلوم ،خانوم  و کلی طفلکی به خاطر دردهای استخوانی همیشگی ..که اینبار -جدی شده بود و حسابی اذیتشون کرد.

خلاصه که یه عالمه مطلب ننوشته با کلی عکس دارم که میخوام تو پستهای جدا و خیلی زود بذارمشون چون میخوام سی دی وبلاگت رو سفارش بدم.

اول از مسافرت رامسر شروع میکنم.

جمعه اخر شب با پیشنهاد برادرم مبنی بر اینکه  موافقین بخاطر سانلی و حافظ فردا بریم شمال؟ و ما مثل این سرخوشها ساعت 6 صبحه شنبه دهم خرداد تو جاده. به ما میگن پایه.............

تو تعطیلات نرفتیم بخاطر شلوغی و ترافیک.که چه کار عاقلانه ای کردیم....دوشنبه شب که برمیگشتیم چنان ترافیکی بود که اگر من تو اون ترافیک گیر میکردم حتما پشیمون میشدم و بر میگشتم خونه.

ساعت 11 رامسر بودیم.

بقیه توضیحات رو با عکسهاش میذارم تو ادامه مطلب:

یه ویلا اجاره کردیم لب دریا.به محض ورود سانلی و حافظ شیرجه تو اب. فقط تونستیم در حد یه ناهار نصفه و نیمه نگهشون داریم.

 

هوا خوب بود.بر عکس دوبار قبلی که سرما کلافه مون کرد اینبار خوب بود. ولی آب برای آبتنی کردن سرد بود. اینجا هم دو تا وروجک رو که داشتن از سرما میلرزیدن کردیم لای ماسه ها تا گرم بشن.

بعد از یه خواب دلچسب بعد از آبتی..رفتیم شهربازی رامسر..بسیار خوش گذشت هم به ما هم به وروجکها...

 

 

یکشنبه برای ناهار رفتیم ییلاق رامسر.جنگل دیلخانی.مثل همیشه محشر بود. یه تکه از بهشت.

ی

سانلی و حافظ رو حتی برای یه لحظه هم نتونستیم از اون بالا بیاریم پایین.در معرض مستقیم باد.

همین باعث شد سانلی که خیلی کم سرما میخوره..رسیدیم تهران به شدت مریض شد. جوریکه دکتر براش آزیترومایسین تجویز کرد.   سه روز چرک خشک کن بسیار قوی.    روز اول مریضی به من و سانلی خیلی سخت گذشت. کلی غصه خوردم برای عروسکم.

 

اینجا هم عسل عمه در حل آزمایش کردنه...میگه دارم اکتشاف میکنم...سانلی هم همکارشه.

الاهی مامانی فدای صورت کثیفت بشه عروسکم.

جنگل پر بود از گاو....همه جا بودن. تا سرتو برمیگردوندی میدیدی یه گاو با چشمهای درشت در حالیکه آب بینی و دهنش با هم مخلوط شده  و یه ادامس هم گوشه لپشه زل زده بهت. ایششششششششششششششش

سانلی اینجا خیلی بیحال و غر غرو شده بود. از تو بغل بابایی تکون نمیخورد. حافظ هر چی دعوتش میکرد به بازی میگفت نه میخوام بخوابم....نگو اون باد خوردنها  داشته مریضش میکرده.

 

 

 

عاشق این عکستم.....وای که دلم ضعف میره صورت عروسکیتو میبینم. تو یه باربی بینظیری با پاهای بلند و کشیده خوشگلت.

 عصر دوشنبه هم باز با حافظ عسلو  ،باباجون باحالو  ،دایی یدونه و بابا دکتر   رفتین ابتنی.......که شما بخاطر سردی اب زود انصراف دادین.

دوشنبه هم ساعت 12 ظهر حرکت کردیم به سم نمک آبرود ...برای تله کابین و سورتمه...خیلی مزه داد.البته فقط سورتمه سوار شدیم چون تله کابین خیلی شلوغ بود و آقایون گفتن دیر میشه. اینم عکس سورتمه سواریه عسلم که رفت رو در یخچال.الاهی فدات بشم که گم شدی تو بغل بابایی.

 

..توی راه برگشت آش جو و آش دوغ و کشک بادمجون و عدسی گرفتیم و خوردیم.بسیار عالی بود. جاده چالوسه و آش و عدسیش. البته جلوی در رستوران روی پله سنگی خیلی خیلی بد رمین خوردی .ساق پات حسابی آسیب دید. کوفتمون شد اساسی.

ساعت 11 شب خونه بودیم.مسافرت پرباری بود. خیلی بهمون خوش گذشت.

سه شنبه استراحت بود و چهارشنبه رفتیم باغ دختر عموم تو لواسان. که تو راه برگشت حالت خیلی بد شد و تا رسیدیم خونه . با بابا مهدی رفتین دکتر.

پنجشنبه هم که عروسی بود و توضیحاتش تو پست بعدی.

خیلی خسته شدم...طولانی شد. بوسسسسسسسسس برای همتون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (32)

الی مامی آراد
25 خرداد 92 10:48
عکسهاتون خیلی ماه شده همش به گردش و شادی و خوشحالی باشین انشالله


ممنون دوست نازنینم
مامان طاها
25 خرداد 92 12:10
سلام خیلی خوبه دریا دوسش دارم بازم هوسم کرد
چه بد که سرما خورده این عروسک
واسه ساق پاش ناناحت شدم و اما خوبه مثل دفعه قبل نیوفتادی تو اب و شنا کنی بیای خشکی
راستی افرین عروس گل


سلام دوستم.به به چه عجب.......
منکه تو راه برگشت دوباره هوس میکنم.
از دست تو...کلی خندیدم.دارم فکر میکنم منظورت چیه...یه دفعه یادم افتاد...نه اینبار دیگه اصلا تو اب نرفتم.دیگه هم نخواهم رفت.
بعله چی فکر کردی..همچین عروسی هستم من..
قطره
25 خرداد 92 12:37
وااااااااااااااااای منو یاد آش تله کابین نمک آبرود انداختی...
چقدر میچسبه

اره والا
با اینکه اصلا اش دوست ندارم .نمیدونم چرا میرسم چالوس عاشق اش میشم.
قطره
25 خرداد 92 12:38
الان خوبه سانلی جوووون



خوبه عزیزم ممنون
قطره
25 خرداد 92 12:38
همیشه به سفر و شادی


با شما ایشاا..
مامان موژان جون
25 خرداد 92 12:46
الهی قربونت برم خانمی چقدر تو عکسات نانازی با اون صورت خاکیت وژستات
دست بابا جون ومامان جون درد نکنه که شما رو مسافرت بردن تا خوش بگذرونی


خدا نکنه عزیزم...
ممنونم گلم
عرفان خان و مامان زهره
25 خرداد 92 16:01
سلام عزیزای دل ... ایشاله همیشه به سفر و شادی و خوشی

خداروشکر که خیلی بهتون خوش گذشته و الان حسابی سرحالید ... عکساتونم خیل ناز شدن ... دوسستون داریم


مرسی دوست گلم..
خیلی خوب بود خدا رو شکر ..جای شما رو هم خالی کردیم.
ما بیشتر
زهرا(✿◠‿◠)
25 خرداد 92 17:38
آخ ! عشــــــــــــــــــق منی
منم عاشق اون عکسم که تو هم دوسش داری...
می دونی شبیه کی افتاده؟؟؟؟
دختـــــــر مهربون ......توو ممول!!!!!!



مرسیییییییی
فدات بشم عزیزم
زهرا(✿◠‿◠)
25 خرداد 92 17:43
اون عکسی هم که سرشون و از سان روف آوردن بیرون هم خیلی ماهه....
دوتاشون ناز افتادن


دو تا شون عسلن
مثل ببخ جون من
زهرا(✿◠‿◠)
25 خرداد 92 17:44
از دیدن دوباره ت....حتی توو اون عکس کوچولو ...............خیلی خوشحال شدم


تو یدونه ای زهرا جونم....
کاش میشد منم شمارو میدیدم ..گرییههههه
SaYa
25 خرداد 92 18:47
عزیززززززم سلام خوبی؟
ای جانم حسابی خوش گذشته
عاشق عکس پست ثابت وبلاگتونم با اون عکس قشنگ سانلی
وااااای چیا گرفتینا
آش جو-آش دوغ و کشک بادمجون
الان از یه زن حامله هم بدتر ویارشو گرفتما


سلام به روی ماهت
منم خودم عاشقشم ....هر چی عکس ازش بگیرم این عکس نمیشه بزرگ رفته رو دیوار پذیرایی
الاهی عزیزم...جاتون خالی حسابی...عذاب وجدان گرفتنپم
maman taraneh
25 خرداد 92 23:33
سلام دوست جون شما هر وقت رمز خواستی امر بفرما خصوصی سند کردم


ممنون عزیزم
پری مامانی نیکان
26 خرداد 92 3:14
سلام خانم خوشگلا .....

همیشه به سفر های خوب و شاد.

عکسای فرشته کوچولو خیلی ناز شده . مراقبش باشید سمیه جون و از طرف ما روی ماهشو ببوسید . دوستتون دارم .


ممنون عزیزم.
ما هم میبوسیمتون خاله جون
مامان محمدرهام جون
26 خرداد 92 9:00
بمیرم برات که سرما خوردی وپات زخمی شده،فدات بشم خاله جونی
همیشه به گردش وتفریح وشادی باشید

انشالله مادرشوهرت هرچه سریعتر خوب شه وکمتر اذیت شه ،این درد خیلی سخت وطاقت فرساست وآفرین به سمیه جونم که عروس همه چی تمومهخوشگل،خانم،مهربون و...........................
عکسها همه عالی بو عاااااااااااااااااشق سمیه جون وعروسک نازمم


خدا نکنه دوست نازنینم.
ما هم برای شما همین ارزو رو داریم.
مرسی از تعریفت مهربون.
ما هم عاشق شماییم
بوسسسسسسسسسس
آتنا مامان روشا یدونه
26 خرداد 92 14:47
به به چه مسافرتی رفتید الان وقته شمال واقعا هواش عالیه. چه عروس نمونه ایی چه مادر شوهر نمونه ایی واقعا مادر شوهر به این خوبی کم گیر میاد البته ما که از وجود هر دو مدلش هم محرومیم


خیلی خوب بود خدا رو شکر
خدا رحمتشون کنه .جایگاهشون بهشت ان شاا...
مامان طاها
26 خرداد 92 15:52
قهر نباش دیگه


تو عزیز دلمیییییی
بهناز مامی یلدا و سروش
26 خرداد 92 16:01
امیدوارم حسابی بهتون خوش گذشته باشه..

خانوم خوشگله هم دیگه سرما خوب شده باشه و خیلی مواظب خودش باشه


ممنون عزیزم
سانلی خوبه ممنون
بهناز مامی یلدا و سروش
26 خرداد 92 16:02
سفرتون همیشه بی خطر باشه


مرسی گلم
بهناز مامی یلدا و سروش
26 خرداد 92 16:07
لینکتون کردم فقط لطف میکنید بگین از کدوم شهرین تا کنار اسمتون بنویسم


ممنون
چشم میام پیشتون
مامان سونیا
26 خرداد 92 16:13
همیشه به گردش و شادی باشید
الهی بگردم دخمل ناز خوب مراقب میبودی که سرما نخوری عروسک خوشگل

احسنت به این عروس نمونه و مهربون انشاالله که مادر شوهر هم زودی خوب بشه و سلامت باشه


ممنون خاله مهربون.....
چه خوب شد همه فهمیدن من چه عروس خوبیم هه هه هه
ღ مونا مامان امیرسام ღ
27 خرداد 92 1:22
سلااام دوستم
خداروشکر که نیمیش رو به سفر بودید.
امیدوارم هرچه زودتر مادر شوهرتون بهتر بشن.
راستی سانلی عزیزم الانحالش چطوره.
عکسهاتون هم خیلی قشنگ بود.
اعتراف میکنم من ترسیدم سورتمه سوار شم
بووس برای دوستم و دختر نازش


ممنون عزیزدلم
بهتره خدا رو شکر ممنون
وایییییییی مونا ترس نداره که.سرعتش دست خودته..اینبار حتما شجاعت بخرج بده برو خیلی خوب بود.. تو میتونی.(چشمک)
بوس برای شما عزیزانم
آوا مامان رادین
27 خرداد 92 11:33
سلام دوست جونم
خوشحالم روزهای خوبی داشتین و بهتون خوش گذشته. امیدوارم همیشه سرحال و سلامت باشین و خوش بگذرونین.
ممنون که به ما سر زدین


مرسی از ارزوی قشنگتون.
بوسسسسسسسسس
آوا مامان رادین
27 خرداد 92 11:36
اینم بگم که گاهی خوش گذرونی بجه ها انقدر بهشون لذت میده که ارزششو داره حالا یکم هم سرما بخورن
البته امیدوارم هیچ وقت مریض نشه این عروسک زیبا. و خدا رو شکر که حالا دیگه خوبه.


دقیقا حق با شماست مامان نمونه
ممنون عزیزم
عمه و آریسا کوشمولو
28 خرداد 92 0:15
وای پس کامنت من کوش ؟
من اولین نفرا بودم بخدا فکر کنم یه مشکلی داره مال من


سعیده جونم باور کن هیچی نداشتم ازت

شاید.....
حضورت مهمه نه کامنتت دوست گلم
عمه و آریسا کوشمولو
28 خرداد 92 0:16
من اولین نفرا بودم که کامنت گذاشتم


عزیزمییییییییییییی
عمه و آریسا کوشمولو
28 خرداد 92 0:18
قرفونه دخمل نازمون بشم که انقدر ماهو خوشگلو خانوم
خیلی دوست دارم سانلی جونم
مارو یه سر تا شمال بردین برگردوندین بخدا
عکسهاهم که عالی بود...انشالله عروسک خانومم الان حالش خوبه
اون عکست بغل بابایی خیلی ناز شده وسط جنگل


خدا نکنه عزیزم
ما هم شما رو دوست داریم
جای شما خالی واقعا
خوبه گلم ممنون
مامان فتانه
28 خرداد 92 8:08
سلام...همیشه به سفر و شادی...از عکسا معلومه حسابی خوش گذشته....عزیزم دوست داشتین پیش ما هم بیاین


ممنون دوست گلم
ما خیلی دوست داریم بیایم پیشتون ولی صفحه تون برام باز نمیشه...دوباره ادرس بذارین برام لطفا
بهاره مامان ونداد
28 خرداد 92 14:34
وای چقدر بده ادم از مسافرت بیاد مریض داری کنه از تو دماغ ادم در میاد اون همه خوشی
ولی در عوض کلی خوش گذرونده راستی اسم پسر برادرت خیلی بامزه است همین طور خودشراستی عزیزم اون عکس پست ثابت از سانلیه ؟ظظظظ
ببخشید اینم خط ونداد به زبون خودش بود


اره واقعا
اره منم خیلی دوستش دارم هم خودشو هم اسمشو.عسل عمه شه
بعله بهاره جونم. عکش رو بزرگ کردم زدم تو اتاق پذیرایی
الاهی خاله فدای دست خط ونداد عسل بشه...یادگاری نگش میدارم بزرگ بشه خودش بیاد ببینه
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
29 خرداد 92 0:21
به به میبینم که مادر شوهرامون با هم رقالت کردن و هر دو دچار کمر درد شدن و ما دو عروس انقلای کردیم و جان فشانییییییمادر شوهر من بیچاره کارش به عمل رسید.
همیشه به سفر.
عکسا خیلی قشنگ بود.خیلی توضیحاتکامل بود .خدا رو شکر تو این تعطیلات ما هم با شما همسفر بودیم.
خدا بد نده.عزیز دلم حال ندار بودته؟ایشالا خوب شده باشه تا الان.


جان فشانی رو واقعا خوب اومدی الاهه هههههههههه
خدا سلامتی بده بهشون
مرسی
اینقدر با جزءیات نوشتم بردمتون شمال اوردم ههه هه هه
خوب شد ولی دوباره مریض شد ..
بوسسسسسسسسسسس
مهسا مامان کیارش
31 خرداد 92 23:59
همیشه خوش باشی عزیزم و سایه پرمهر مامان و باباجونت بالا سرت باشه گلم


مرسی دوست گلم
مامان بهی
5 تیر 92 18:06
ای جانممممممممم عزیز دلمممم
پس کلی خوش گذروندییییداااااا
به به به عروس نمونههههه
بوس برای سانلی خوشگل


بله جای شما خالی..
نمونه نمونه هه ههه
ممنون
مامان مهرناز
11 تیر 92 0:40
همیشه به گردش وشادی
چه عکسای ناز وخوشکلی


ممنون
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسس