دوست دارم تمام دقایقم را با تو سپری کنم
وقتی صبح به زور و با مالشهای مامان و صدای گرم بابایی که چه عاشقانه عروسکشو صدا میزنه چشمهای درشت و خوشگلتو باز میکنی از لذتش میخوام برات بمیرم
وقتی با التماس بهت صبحانه میدمو تو نمیخوری ،لباس تنت میکنم و به این راحتیا نمیپوشی از لذتش میخوام برات بمیرم
وقتی کیف کوله صورتیت رو میندازی روی اون شونه های کوچولوت و با یه لقمه ساندویچ که مامان میدونه هیچ وقت نمیخوریش ، با اون دستهای عروسکی باهام بای بای میکنی از لذتش میخوام برات بمیرم
وقتی کشون کشون و با قدمهای خسته و سنگین دنبالم میای و دستت تو دستمه و نظر همه عابر های پیاده رو به خودت جلب میکنی میخوام برات بمیرم
وقتی خوراکیهای درخواستیت تموم میشه و غر زدنهات شروع میشه که مامانی چرا نمیرسیم خونه ،اخه من خسته شدم دلم برای پاهای خسته ات میسوزه و میخوام برات بمیرم
وقتی بغلت میکنم و سنگینیت خیلی اذیتم میکنه و شونه هام درد میگیره و می دونم وقتی بیام خونه از فشاری که بهم اومده حتما سرم درد میگیره ولی راه رفتن تو خیابون با یه دختر خوشگلی مثل تو اینقدر لذت بخشه که میخوام برات بمیرم
وقتی میرسیم خونه و شما از شدت خستگی سر هر چیز کوچیکی گزیه میکنی و بهانه میگیری و من تند تند ناهارت رو میدم و میخوابونمت حس دلسوزی مادرانه میخواد منو بکشه قبل از اینکه بخوام برات بمیرم
وقتی خوابی و ارامشت رو میبینم از لذتش میخوام برات بمیرم
وقتی بیدار میشی و برام انگلیسی صحبت میکنی و با اون انگشتهای ظریف و کوچولوت مداد رو تو دستت میگیری و مشقهات رو مینویسی من با تمام وجودم میخوام برات بمیرم
برای رفتار بچه گونه،برای بهانه گیریهات،برای لجاجتهات،برای شیرین زبونیهات برای بودنت ،داشتنت برای همه چیز تو ممیرم
باش تا من برایت بمیرم