سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه سن داره

عروسکم سانلی

اومدیم.بردیم. خوشحالیم. ماه رمضونه. و....

1391/5/16 18:11
نویسنده : مامانی
1,605 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام سلام

سلام به دختر قند عسلم .سلام به همه دوستهای گل و نازنینم. امیدوارم خوب باشین و سلامت .اوایل که شروع کردم به وب نویسی سانلی رو مخاطب نوشته هام قرار میدادم چون در واقع برای اون مینوشتم  ولی حالا با عشق مینویسم ،الان برای دوستهای گلم و برای بعده های عروسکم.   همتون خیلی ماهین ازتون ممنونم وقتی نیستم شما اینجا هستین........

وای خیلی وقته نبودم یه عالمه اتفاقهای ننوشته دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم:

اول اینکه برای بار دوم هورا هورا شدیم. تو مسابقه نی نی وبلاگ ومثل دفعه قبل برنده ویترین . از اونجایی که نبودم  نمیدونم عکس سانلی رو گذاشتن یا هنوز نوبتمون نشده اخه هر کس سریعتر عکس رو ارسال میکرد زودتر میرفت تو ویترین. این باب اسفنجی هم دفعه قبلی که بردم اینجوری خوشحال شد دوباره گذاشتمش. اگر بازم ببرم بازم میاد همینجوری خوشحالی میکنه.یادگاری برنده شدنمونه.

 

 

برنده شدیم هوراا

 

 

دوم علت غیبتهای بلند مدتم.قطعی نت  که بار اول به دلیل اتمام شارژ بود. که اصراری برای خریدش نداشتم چون یه مسافرت در پیش بود و سرم حسابی گرم بود. در نبود ما اقای شوهر از شدت بیکاری و غم فراق و اینکه نبود ما کمتر ازارش بده(این یه تیکه صرفا جهت دلخوشیه خودم بودنیشخند) اینترنت رو وصل کرده بود و من زنگ زدم و خبر برنده شدنمونو تو مسابقه ازش گرفتم. بعد ازبازگشت از مسافرت یک روز اینترنتم وصل بود و فقط کامنتهامو تایید کردم .فرداش که خواستم شرح مسافرتمو بنویسم دیدم باز نت قطعه و اینبار دلیلش قطع کلی خطوط تلفن منطقه بود و این شد که تا بحال از بی نتی بیتاب شدم.هیچ معتادی بی نت نمونه ایشاا....

سوم اینکه یه مسافرت بسیار دلچسب و شیرین داشتیم به کیش.البته این برای یک هفته قبل از ماه رمضان بود. راستی ماه رمضونتون مبارک.طاعاتتون هم قبول ما رو هم دعا کنین لطفا. 

بله داشتم میگفتم ٤ روز بابا مهدی نازنین رو تنها رها کردیم و با یه جمع زنانه رفتیم کیش. فوق العاده بود.اصلا هم گرما آزازمون نداد یا شایدم ما چون منتظر یه گرمای وحشتناک بودیم زیاد بهمون نمود نکرد. سانلی تنها بچه ای بود که با ما همراه شده بود و بقیه مامانا برای تسکین اعصاب ،بچه هاشونو تو تهران گذاشته بودنو در رفته بودن  و من لقب مادر نمونه رو به خودم اختصاص دادم.قرار بود که سانلی رو نبرم اول بخاطر گرمای هوا و بعد هم بخاطر راحتی مامانی ولی من بدون سانلی هرگز .بابا مهدی پیشنهاد نگه داشتنشو داد ولی من نمیتونم .همه زندگیم تویی عشقم .با تو خوش گذروندم عالی بود. عروسکم اصلا اذیتم نکرد فقط تو غذا خوردن، کل مسافرت روزی یه کاسه سوپ فقط همین .که زیادم تعجب اور نبود برام ،همیشه همینطوره تهران با زور و با یه تایم دو ساعته غذا میخوره تو مسافرت هم که ازین وقت گذاشتنها خبری نیست......زیاد عکس ننداختم یعنی واقعا وقت نشد از بس کار برای انجام دادن داشتیم.تا خالا ٤-٥ بار رفته بودم کیش ولی اینبار از همیشه پر بار تر بود فقط احساس کمبود شوهر داشتم  .خدا هیچ زنی رو بی شوهر نکنه بگین امیننیشخندنیشخند.من اینقدر با احساس بعد مهدی تا رسیدیم فقط سانلی رو میدید ،دل شکستهفکر کنم اگر جا میموندم از پرواز اصلا متوجه نمیشد.گریه

چهارم اینکه دختر گلم یه هفته ای به علت مسافرت از کلاسهاش عقب افتاد .معلمشون میگفت ما خودمونو میکشیم بعد شما یه هفته بچه ها رو میبرید شمال .گفتم ما شمال نبودیم گفت جوجه میگه (معلمشون میگه سانلی جوجه منه یه حرفهایی سر کلاس میزنه که من عاشقش شدم یه روز نمی یاد کلاسم کسل کننده اس)  .میگه ما رفتیم شمال رفتیم تو آب اصلا م سرد نبود همه هم لخت بودن.قهقهه الاهی مامان قربون زبونت بره .فهمیدم از این قسمت مسافرتت خیلی لذت بردی که فقط اونو شرح دادی. واقعا هم زیبا بود .اینقدر رفتم جنوب دریا شو نرفته بودم. اینقدر اب شفاف بود پاهامونو میدیدیم زیر اب ،ماهیها زیر پاهامون شنا میکردن.یه رقص خوشگل دسته جمعی هم به افتخارمون اجرا کردن.  به قول یه عزیزی من برم جزایر قناری چقدر تعریف میکنم..زبان

داشتم از کلاس میگفتم خلاصه عروسکم یه هفته عقب بود از درسهاش. کلا دودلم بزارم ادامه بده یا نه؟ اخه حس میکنم سنگینه براش. تا حالا اسون بود .خوب بود کلا. ولی این ترم فاجعه اس .خیلی سنگینه اخه بچه سه ساله چه میدونه that چیه  the چیه؟  حالا باز این . درس جدیدشون که    هیچی دیگه..... ...

دارن یادشون میدن که she  -he  با has میاد و i  با have

i have a bag

she has a bag

he has bag  . زوده هنوز براش ،بچم میخواد بگه نوشتم میگه نویسیدم. میخواد بگه عقب میگه عبق بعد دیگه چه توقعی میشه از یه بچه سه ساله داشت. به معلمشون هم میگم سنگینه میگه سانلی ابر رایانه اس از پشت بهش فشار وارد کنی بقیه اش رو خودش تند تند میره. ولی اخه فشار هم یه جاهایی جواب عکس میده .یهو کلا از زبان زده میشه. اونها هم البته تقصیری ندارن سیستمشون اینه دیگه بچه من کوچیکه ربطی به اونا نداره. خلاصه که موندم سر دوراهی از یه طرف نگرانم زده نشه از هر چی درس و کتابه. از طرف دیگه کیف میکنم وقتی میخواد چراغ رو روشن کنه میگه on و خاموش میگه off . یا وقتی داشت کارتون میدید گفت مامان    dog can dig  که منظورش رو نفهمیدم تا مهدی گفت dig یعنی کندن.  یا کیف کردم تو هواپیما وقتی خلبان صحبت کرد چند دقیقه بعدش بهم گفت مامانی اقاهه گفت good by پس چرا پیاده نمیشیم.وقتی حروف انگلیسی رو هر جا میبینه شروع میکنه به خوندن لذت میبرم .وقتی ازم میپرسه ؟whats your favorit food..    و خودشم تمام فیوریتهاشو از غذا و میوه و رنگ و ...دونه دونه برام میشمره میخوام براش بمیرم       my favorit color is pink  الاهی مامانت فدات بشه .ولییییییییییییی  خیلی خیلی میترسم.  هر وقت هم میگم دیگه نمیخواد بری کلاس جیغش در میاد که میخوام برم song جدید یاد بگیرم.خلاصه مطلب ،داریم تصمیم میگیریم به ادامه یا خاتمه . خیلی هم عصبی شده و غرغرو و کم خواب . مخالفان ادامه همگی میگن بخاطر کلاساشه نذار ی بره خوب میشه و موافقهای ادامه میگن بخاطر سنشه درست میشه حیفه بذار بره.و ما اینجوریسوال

پنجم هم داشت ولی بسه دیگه خستتون کردم با حرفهایی که برای خودم و بعد ها برای سانلی جالبه و شاید برای شما هیچ جذابیتی نداشته باشه. پنجمیه که خیلی هم غمناکه رو تو یه پست جداگانه مینویسم ممنون که منو خوندین دوستهای عزیزم.فعلا بای بای.بامن حرف نزن

 

چند تا عکس کلا که زیاد هم کیفیت نداره میذارم فقط برای یادگاری:

 

سانلی تو هواپیما.اون پازلی هم که دسشه تو هواپیما دادن البته به زور گرفت از بس گفت من هر وقت سوار میشم بهم میدن پس چرا الان ندادن تا بالاخره گرفت زیاد هم خوشحال نشد میگفت من ازینا نمیخوام هواپیما کوچولو میخوام.....

 

 

اینجا تو کشتیه. زیاد بهش خوش نگذشت نصف بیشترشم خواب بود.تو اون سر و صدا نمیدونم چجوری خوابید.......

 

 

سانلی پیانیست میشود.......یه عکس سیاه و سفیده کارت پستالی هم، یه عکاس فوق العاده ازش همینجا انداخته قراره بره رو دیوار پذیرایی .بسیار زیبا و حرفه ای شده همه فکر میکنن تابلوهههههههههه  اخه خسته شدم از بس عکس انداختیم همشم تکراری یه عکسی شده که تو تهران اصلا نمیتونستم همچین عکسی داشته باشم.....

 شکلک های محدثه

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

نایسل جون
16 مرداد 91 18:18
سلام خوبی همیشه به سفر مسافرت خوبی خوشی
الهی بگردمششش چه خوشگلل میحرفه اینگلیسی برو مشاور با مشاور مشورت کن ....
منم نمیفهممم اگه عروسککک پیش من بود منم کلی سوتی میدم چون نمیفهمم





ممنون گلم. کجا شو دیدی نایسل جون من خودم کلی مشاورما.منو دست کم گرفتی


نایسل جون
16 مرداد 91 18:19
خداروشکر نت وصل شد و قطعی منطقه تنم از بین رفت
بیشتر میبینیییمتت عسیسمممم




اره بیشتر میام گلم
نایسل جون
16 مرداد 91 18:19
تبریک بابتتت مسابقه فدات شمم


ممنون عزیز دلم
عمه اریسا کوشمولو
16 مرداد 91 21:53
سلاااااااام ...دلمون براتون تنگ شده بووووووووود
مرسی به ما سرزدید



ممنون عزیزم
مامان مارال فرفری
17 مرداد 91 2:27
اول سلام خوشحالم که هستیدو دوم برنده شدن مبارک سوم امیدوارم همیشه خوش باشید در کنار هم


ممنون دوست خوبم برای بودنتون
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
17 مرداد 91 10:45
دوست جونی سلام
خوبید
عکس گلت توی ویترین چشم نوازی می کنه
مبارکه
به امید موفقیت های بیشتر در آینده




مرسی دوست جون جونی .مثل دختر گل شما تو ویترین..برای شما هم بهترینها رو ارزو داریم.


مامان زهرا دختر دوست داشتنی
17 مرداد 91 10:48
خوشحالیم که بعد از مدتها غیبت با یک پست جانانه برگشتید
خوشحالیم که این مدت ب هشما خوش گذشته و دوریتون فقط بابت مشغله های این چنینی بوده است

دست مادر نمونه هم درد نکنه که توی تفریحش هم دخترش را با خودش برده

کلاس زبان دختر گلت را هم قطع نکن
چون هیچ سختی برای بچه ها نداره
دختر من الان در حال حاضر داره 3 تا زبان را با هم یاد م یگرده و هرکدم را درست و به جا استفاده می کنه




اخه زهرای شما تو محیط قرار داره داره با بکار بردن مداوم اموزش میبینه در واقع مثل زبان مادری ولی سانلی اینطور نیست.
قربون زهرا جونی با هر سه تا زبونش
مامان رهام
17 مرداد 91 11:36
سلام سمیه جون..........خدارو شکر بلاخره پست جدید گذاشتی................همیشه به گردش خوش به حالت منم دلم مسافرت میخاد.............الهی فدات شم که مامان جونو اذیت نکردی......وای دوستات چطوری دلشون اومد بچه هاشونو بزارن تنها.......راستی برا ادامه کلاساش بزار بره حیفه..........بابت برنده شدن یانلی هم بهت تبریک میگم عزیزم


من تا وقتی دوستهایی مثل شما دارم باید تند تند اپ کنم دلم کلی تنگ میشه
موافقم حیفه به شرطی که اذیت نشه
مرسی گلم

مامان بهی
17 مرداد 91 14:03
سلام عزیز دلم بالاخره اومدیییییییین مسافرتتونم که خوش گذشته خدا شکر عزیز خاله رو ببوسچشم فعلا که تو کار ثوابیم فقطمنحرف منظورم ماه رمضونه
هنوز 9 ماه نشده من خوش گذرونی کردم اونم بدون شوهر فعلا واسه نی نی زودههه


ممنونم.
هر گونه ثوابی که کردین قبول باشه.........هه هه
مامان بهی
17 مرداد 91 14:03



ما بیشتر
مامان محمد صادق(زهرا)
17 مرداد 91 16:10
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزممممممممممممم!


کجا بودی بابا؟

دلم واقعا واستون تنگ شده بود!

ولی الان دیگه با این پستت جبران کردی دیگه!!!

پستت عالی بود! عکسام خیییلی قشنگ بودن!

سانلیه خوشگلمم که مثل همیشه عروسک افتاده!

ماشاللا.........


مرسی خاله مهربون. اومدیم دیگه البته اگر باز قطعمون نکنن.....ببوس ببخ ما رو
مامان رادمان
17 مرداد 91 16:24
سلام خوش بحالتون ما هم دلمون یه مسافرت می خواد همه میگن مسافرت با بچه خیلی سخته. شما امیدوارم کردید اونقدراسخت نیست مگه نه.ا=


سخت که هست ولی مزه میده .بچتون نباشه هر کار میکنین میگین کاش اونم بود. همه میرن شماهم نترسین زیاد هم سخت نگیرین
مامان بهی
17 مرداد 91 16:30
والا شما بعد از یه مسافرت چن روزه از این جور ثوابا کردییییییییییییینما به دلیل برخی از مشکلات از این مدل ثوابها عاجزیماین دخمله داره روز به روز خوشمل میشه هاااااااااا

میشه لطفااااااااااااا بهی جون منحرف شدی ها...ثواب چه خبر.

چشمات خوشمل میبینه.دختر منه دیگه هه هه هه .تونستی از این دخترا بیار. هه هه
مامان ترانه
17 مرداد 91 16:57
مبارکه برنده شدنتون


مرسی عزیزم
الهه مامان یسنا
17 مرداد 91 17:54
سلام از ویترین عکس دختر خوشگلت رو دیدم و اومدم وبلاگت. وای چقدر با انرژی مینویسی کلی انرژی مثبت گرفتم تا اخر شب شارژم. مرسی. موفق باشی


مرسی عزیزم.خوشحالم برای داشتن دوستهای جدید .ممنون از تعریفتون
نایسل جون
17 مرداد 91 20:29
مرسی مهربونم
نه بابا سوغاتی چیه


ناامید نباش دعا کن میارن برات هه هه
مامانی صبا
18 مرداد 91 0:28
سلام.اینشاالله همیشه به شفر.ماشاالله به این همه زیباییه سانلی جون.صدتا بوس


ممنون بابت همه مهربنیو لطفتون
آتنا مامان روشا
18 مرداد 91 14:52
منتطر عکس سیاه و سفیده نازت هستیم


چشم عزیزم در اولین فرصت
سمانه(مامان محمدرهام)
18 مرداد 91 17:59
سلام دوستم.
خداروشکر که نتت وصل شدوفقط مامعتادا میدونیم نبود نت یعنی چی

مبارکه برنده شدن ماه دخملی.
ان شالله همیشه به گردش وتفریح باشید عزیزای دل.


واقعا سخته ولی از یه جهت هم بد نبود به همه کارام میرسیدم.
ممنون عزیزم
سمانه(مامان محمدرهام)
18 مرداد 91 18:01
عکسهاتم عالی بودن سانلی جونم


ممنون خاله جونم
عروسک خانوم
18 مرداد 91 22:51
مبارکههههههههههههههههههههه
عکسشو تو ویترین دیدم اومدم تبریک بگم


ممنون عزیزم
نرگسی
19 مرداد 91 2:45
سلام عزیزم .. خوبین ؟؟؟ خوشین ؟؟؟ همیشه به سفر و خوشی دوستم .. واااااااااااای نمیدونی که چقدر کیف میکنم تعریف میکنی از انگلیسی صحبت کردنش .. مامانی بذار بره تو رو خدا .. حیفه .. من خودم الان همش میگم ای کاش منم از بچگی شروع میکردم .. نماز و روزه هاتون قبول .. منو هم یاد کنید تو دعاهاتون عزیزم ..


وایییییی نرگس خانوم. شما کجا اینجا کجا. حسابی کم پیدایین خانوم؟
چشم عزیزم .خودمم خیلی دوست دارم فقط خیلی نگرانم.شما هم ما رو دعا کنین


نرگسی
19 مرداد 91 2:48
راستی عکسشو یادت نره بذاری ..


حتما میذارم
مامان امیرعلی
19 مرداد 91 22:22
سلام عزیزم.ماشالله دخترنازی داریدخدابهتون ببخشه
خوشحال میشم به منم سربزنید


ممنون عزیزم میام پیشتون
مامان بهی
20 مرداد 91 12:29
بعله چرا نمیشهههه
نمی تونم بیارممممم خانوم


اختیار دارین شما بهترشو میارین...........
الهه مامان روشا جون
20 مرداد 91 14:51
سلام عزیزم.رسیدن به خیر .خدا رو شکر که بهتون خوش گذشته.برنده شدن سانلی جونمم تبریک می گم امیدوارم تو همه ی مراحل خوب زندگیش برنده باشه.


مممنون دوست گلم
مامان ترنم
20 مرداد 91 18:48
سلام .برنده شدنتون مبارک هوراااااااااا.دلمون براتون تنگ شده بود .میدونید که لینکید نه؟ما همیشه به شما سر میزنیم.راستی کیش ا.مدین چرا پیش ما نیومدین


ممنون عزیز دلم. شما هم تو لیست مایین خانومی.ممنون از لطفتون.اینبار بیایم میایم میبینیمتون.............بوسسسسسس