سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

عروسکم سانلی

اندر احوالات کلاس زبان

1392/2/23 16:41
نویسنده : مامانی
2,079 بازدید
اشتراک گذاری

ترم جدید از 11 اردیبهشت شروع شد .

ترم 2 رو با تسلط کامل تموم کردی و وارد ترم 3 شدی....

الان درست 5 ماهه که به این موسسه جدید رفتی...توی این 5 ترم ،همه بچه ها ثابت بودن و همینطور معلمتون...بجز یکبار،  تیچر سوده که خیلی هم دوستش داشتی رفت و بجاش دو تا تیچر اومدن..تیچر نیلوفر و تیچر شبنم...که از قرار تیچر شبنم خیلی بد اخلاقه و مدام داد میزنه...من هیچکدوم رو ندیدم ،از صحبتهای شما اینطور استنباط کردم...

میگم کدوم تیچرهاتو بیشتر دوست داری ؟ اولش گفتی هر دو  ،بعد گفتی یواشکی بهت میگم نیلوفر ولی بهشون نگی ها.....

 

امروز از کلاس اومدی میگی مامان من امروز دوباره خیلی شیطونی کردم. تیچرم   دعوام کرد..بهم گفت : اگر شیطونی کنی میفرستمت کلاس baby  ها....حالا من چیکار کنم....    اصلا اخه چرا من اینقدر شیطونم؟

گفتم نه مامانی تیچرت شوخی کرده کلاس baby اصلا وجود نداره که...ناراحت بوده از دستت ،اینجوری گفته...

گفتی نه مامان وجود داره .بغل کلاسمون، کلاس baby هاست..فقط بازی میکنن...

پرسیدم تو به تیچرت چی گفتی؟    گفتم بفرست ،بهتر ،میرم بازی میکنم....(واقعا خیلی بد شدی اگر واقعا اینجوری گفته باشی باید از تربیت کردن خودم خجالت بکشم..البته بعید میدونم.من تا حالا ندیدم جواب کسی رو بدی.شایدم از شاهکارهای جدیدت یاشه.خدا داند)

خنده ام گرفته بود ، و کلی هم عصبانی شدم..هم از دست تیچرت که چرا به یه بچه 4 ساله اینقدر سخت میگیره...... و هم از دست عروسک ،که اینروزها هم کلی حاضر جواب شده هم کلی شیطون...واقعا دیگه نمیشه شیطنتهاشو کنترل کرد..من تو خونه نمیتونم ،چه برسه به کلاس که با بچه ها هم جور میشه و دوز شیطنتش میره بالا.....

الاهی مامانی فدای کوچولویی هات بشه اخه عسلم تو هنوز خودت baby  ... از تو baby تر که نمیاد کلاس زبان..هنوزم توی این موسسه جدید، از همه کلاستون کوچیکتری...

دستت توی نوشتن  کاملا راه افتاده  ...دیگه اصلا احتیاج به گفتن من نیست..تند تند به قول خودت write  میکنی..مامانی هم میشینه نگات میکنه لذت میبره...رسیدین به کلمانت 4 حرفی....

اعداد هم تا 20 قشنگ با درک مفهوم تعداد و اعداد مینویسی و میشناسی...

تنها مشکلی که داری اولا تشخیص بین b و d ..این دوتارو قاطی میکنی...وقتی میخوای بنویسی شک میکنی میگی مامان اینوریه یا اونوریخنده

دومیش هم چپکی نوشتن دو سه تا عدده 3 و 6 و 7 رو برعکس مینویسی....اینم مزه داره کلی کیف میکنم...

من عاشقتم دختر کوچولوی با سواده منماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

نرگس
23 اردیبهشت 92 20:19
سلام

چقد بامزه میشه این 3 تا عدد رو وقتی برعکس مینویسه

کوچولوی باسواده خوشگله شیطووووووووووووووون




سلام به روی ماهت
اره اینقدر خوشم میاد دلم نمیخواد درستشو یاد بیره
آتنا مامان روشا یدونه
24 اردیبهشت 92 15:19
ماشا الله دختر باهوش چه خوب یاد گرفتی


مرسی خاله جون
مرجان مامان آران
24 اردیبهشت 92 17:39
اخيييييي عزيز دلممممم كه اشتباه ميكني اعدادووووووووو
ناز بشي عشقممم
قربونت برم ماشالا بلبل زبون شدياااااااا


مرسی.ممنون
بوسسسسسسسسسس برای اران ومامان گلش
مامان مهرناز
25 اردیبهشت 92 1:22
قربون دختر خوشکل وشیرین زبون برم
چقدر هم حاضر جوابه ماشالله کلی خندیدم چه جواب خوبی هم داده


خدا نکنه عزیزم
فقط برای مامانش حاضر جوابه..بعید میدونم به تیچرشم گفته باشه..پیش مامانش شیر میشه
زهرا(✿◠‿◠)
25 اردیبهشت 92 6:29
آخ.قوربون اون شیطنتات عروســــــــــــک....


دختر! مردم از خنده از جوابی که ممکنه سانلی به تیچرشون داده باشه!!!!
یه لحظه تصور کن!!!!


خدا نکنه خاله جون
اره واقعا هم خنده داره هم حرص در آر
عمه واریسا کوشمولو
27 اردیبهشت 92 11:40
سانلی خوشگل خاله خیلی بامزه ای ماشالله


ممنون عزیزم
ღ منا مامان امیرسام ღ
29 اردیبهشت 92 2:23
ااای جان.فسقلی چه حاضر جوابه
تاااازه به نظر من کار بدی نکرده.اخه معلم موسسه که نباید اینقدر زود از کوره در بره.
من همینجا حق رو به سانلی گلی میدم.تموم شد رفت
بوووس برای عروسک کوچولو


اینجوری نبود از وقتی رفته کلاس کارهای جدید ازش میبینم.
وای چه قاضی مهربونی..مرسی خاله جون از حمایتت..
بوس برای خاله مهربون
مامانی روژینا
31 اردیبهشت 92 15:18
سلام به دختر باسواد خاله ماشالا خانم گل مامانی ماعکسم میخواستیما یادت نره


سلام خاله جون مهربون
چشم در اولین فرصت
بهاره مامان ونداد
1 خرداد 92 1:33
وای الهی خاله جون یعنی عاشق بچه های شیطون ام گر چه خودم یه دونه اش رو دارم ولی خدایی حالی میدن به ادم وقتی یه چیزی میگن بعد یواشکی پشت سرشون بهشون بخندیم نهخیلی هم بامزه ناراحت شده الهییییییی معلومه خومدش از این که این قدر شیطونه غصه داره وعذاب وجدان گرفته


اره واقعا خیلی شیرینند ولی گاهی اوقات هم ادم میخواد همه موهاشو بکنه...
ممنون عزیزم
مامان سونیا
1 خرداد 92 10:17
ای جانم یعنی سانلی خانم این حرفها رو واقعا به تیچر بداخلاقش زده؟اگر که زده خوب کاری کرده خوشم اومد ازت اساسی از حالا باید از پس همچی بربیایی خاله جسارت خیلی هم خوبه توی این زمونه شایدم من دارم اشتباه میکنم والا من توی این سنم هنوز نمیتونم از این حرها بزنم اما امان از دست شما فسقلی ها خواستنی که جواب توی استینتون اماده است سونیا هم همینطوره اگر کسی چیزی بگه من جوابی ندارم اما سرکار علیه پیش دستی فرموده و به جای منم جواب میدن به مخاطب بنده

به هر حال عزیز ی همه جورش سانلی خانم با نمک


حق با شماست..ما کوچویک بودیم اگر یکی ازمون سوال میکرد اسمت چیه پشت مامانامون قایم میشدیم. ولی حالا......
فدای سونیا جونم بشم.
ممنون خاله جون.
بوسسسسسسسسسسس