سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

عروسکم سانلی

مهمون کوجولو

1390/11/27 2:21
نویسنده : مامانی
818 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیز ترینم

مامانی خوشگل تو این چند روز اخیر خبری از روزمرگی های همیشگی نبود اخه یه نی نی عسل برای سه روز پیاپی روزی 3-4 ساعت مهمونمون بود.دختر عموی شماتیاناز موشه که خیلی هم نانازه. اخه مادر بزرگش عمل قلب باز کرده و مامانش حسابی درگیره . روز اول که خیلی ذوق کردی و باهاش بازی میکردی ولی اون همه چی رو میکرد تو دهنش و اونوقت بود که گریه شما بلند میشد که کثیف شد بشورش .قربون دختر وسواسیم برم.

روز دوم یه مهمون کوجولو دیگه هم به جمعمون اضافه شد .نیکان قلقلی پسر سمیرا جون از دوستهای دانشگاه مامانی که با مامانش مهمون ما بودن که به این ترتیب شدین سه تا و ما بیچاره ها نه فهمیدیم چی خوردیم نه فهمیدیم چی گفتیم اخه این چه مهمونی یه فقط از اول تا اخر یا بچه غذا میدادیم یا بچه میخوابوندیم یا ساکت میکردیم من بیچاره که همه اینکارارو نوبتی میکردم البته اول تیاناز بعد سانلی اخه اون کوچولوتر بود بچه طفلک خودم 4 بعد از ظهر ناهار خورد مهمونامم که دیگه هیچی شرمنده شدم با این مهمون داریم البته باید اسمشو بذارم بچه داری ولی بعد از این تجربه سه روزه تازه فهمیدم چقدر سخته مامان دو تا بچه بودن من که زدم گاراژ ،اینکاره نیستم تازه مژگان جون اون یکی دوست مامانی که یه نی نی کوجولو هم تو دلش داره کمکم کرد مگر نه که میموندم چیکار کنم .وای نی نی مژگانم بیاد چی میشه

 

روز سوم هم که شما و تیاناز هر دو سر ناسازگاری گذاشتین ،تیاناز که اصلا گریه اش بند نیومد اخه یه سرما حسابی خورده بودhttp://s1.picofile.com/file/6396697182/flu1.gif. شما هم که فکر کنم یکمی ح س و د ی ت شده بود خیلی اذیتم کردی البته ببخشیدا مامانی میدونم دختر من اصلا حسود نیست فقط یکمی حساس شده بود اخه تیاناز همش بغل من بود من هم در حال تیمار کردنش بودم دخترم حق داره .

و در نهایت یه نتیجه گیری خوب کردیم :تا اطلاع ثانوی به دلیل ناتوانی اعصاب و روان مامانی ورود بچه دوم اکیدا ممنون

 ایشون که یه عروسک خوشگله

 

تیاناز دختر عموی 8 ماهه شما

 

اقا نیکان 8 ماهه که خیلی هم عسله

 شکلکهای جالب آرویناینم مامانینیشخندنیشخند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

مامانی درسا
27 بهمن 90 2:42
مامانی واقعا" خسته نباشی . خیلی سخته . اما دستت درد نکنه . دوستتون دارم .


اره مامانی داشت یادم میرفت بچه کوچولو جقدر سخته
.ما هم دوستتون داریم

شکلات مامانی وباباش
27 بهمن 90 10:08
سلام خانومی خسته نباشی خیلی زود کم آوردی هابووووس واسه عروسک ناز


باور کن دو تا بودنشون خیلی سخت بود تا تیاناز رو می خوابوندم سانلی یه داد می زد بیدارش می کرد .تا میخواستم تیاناز رو بشورم سانلی هم جیش داشت.نذار دعا کنم امیر مهدی زود خواهر یا برادر دار بشه ها.
یه بوس گنده برای شکلاتم
مناء
27 بهمن 90 12:57
سلام . . وبت خیلی خیلی خیلی قشنگه . . ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּּּּּ ּ ּ ּ ּ \____________________ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּ ּ ּ ּ ּ ּ \¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯ֹֹ\ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּּ۞۞,ּּּ ּ ּ ּ\ تبادل لینک میکنی؟؟!! ִ \ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ۞ּ ּ ּּ۞۞ـּ ּ ּ ּ\__________________̲̲/_̲ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ\¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯ ּּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ\ ּ ـ۞۞ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ـ۞۞ּ ּ \ּ ּ ּ ۞۞ ּ ۞۞ـּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ـ۞۞ּּ ּ \ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ ּ ּ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞ ֹֹֹֹ¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯\¯¯¯¯¯¯¯¯ ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִִִ ۞ִ۞ ִִִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ افتخار میدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ . . اگه موافقی حتما خبرم کن
مهسا مامان مرسانا
27 بهمن 90 13:27
عزیزمممممممممم خسته نباشی....... منم آپم.....بدو بیا


ممنون عزیزم اومدم
نرگسی
27 بهمن 90 14:21
مرسیییییییییی عزیزممممممممم..خسته هم نباشی دوستم..


منونم
شکلات مامانی وباباش
28 بهمن 90 12:57
وای مامانیییییییییییییی تسلیم یه وقت ازاین دعا ها نکنی
حالا واسه ای ما این یکی بس


همون یکی همه دنیای شماست خدا نگهدارش باشه
مامان احسان
28 بهمن 90 23:57
خدا قوت سمیه جون
ولی تو کوتاه نیا یکی بیار وگرنه از دوست صمیمیت جا می مونیا از می گفتن بود


توی این یه موضوع حاضرم از همه عقب بمونم راحله جون
مامان آريا
29 بهمن 90 15:33
واقعا" خسته نباشيد منم با اين جرياني كه خوندم دوره بچه دوم و خط كشيدم
هر سه تاشون ناناز بودن ولي عكسه ماماني خوشگل تره ها


نه معصومه جون شما میتونی گول نخور
مامان الینا
30 بهمن 90 14:35
آخی خسته نباشی عزیزم ........


ممنونم خانومی
مامان سانای
1 اسفند 90 8:42
معلومه که خیلی خسته ات کردن


نه من عاشق بچه کوچولو هام
مامان رهام
1 اسفند 90 11:48
سلام سميه جون منم بعضي وقتا دلم برا اون روزا كه با دوستام دور هم جمع مي شديم م كلي تعريف مي كرديم و دراز مي كشيديم تنگ شده
البته بچه داريم حال ميدها نه


بچه داری که صد در صد من یه تار موی عروسکمو با تمام خوشی های دنیا عوض نمیکنم مطمئنم که شما هم همینطورین
مامان ملینا
1 اسفند 90 13:15
سلام مامان سانلی خسته نباشی با این همه بچه داری .بالاخره که می خوای دوباره بچه دار بشی چه دیر چه زود پس بهتره هر چه زودتر باشه تا با هم بزرگ شن و شما هم الان حوصله ات می گیره چند سال دیگه که حوصله الان رو نداری .البته اینارو یکی هم می خواد به خودم بگه ولی من گوش نمی دم حالا شما رو نمی دونم خواستی گوش کن


هنوز خیلی زوده مامانی هم برای سانی هم برای ملینا عسل غصه می خورن
رضا جونی
1 اسفند 90 13:19
(✿◠‿◠)  
سلام سلام
پنجشنبه تولدمه؛ توی وبلاگم تولد گرفتم،خیلی خیلی خوشحال میشم تشریف بیارید،@}; -تا شما نیاین شمعا رو فوت نمی کنم،بی صبرانه منتظر نگاه گرمتون هستم
______________0
______________0___-:¦:-
_____-:¦:--_____0
______________0__ ___ __-:¦:-
______________0
_____-:¦:-______ $
_____________$$$___-:¦:-
___________$$$_$$$
__________$$$___$$$________
_ __$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$
____$$$_______________$$$
_____$$$______()______$$$_ __-:¦:-
____$$$______$$ $______$$$
___$$$$$$$$$_$$$_$$$$$$$$$
_________$$$_$$$_$$$
___________$$$_$$$ ____-:¦:-
___-:¦:-_______ $$$
______________$___-:¦:-




عزیزم ادرس نذاشتین
مامانی نیکان
1 اسفند 90 14:31
خانومی خسته نباشی .با زحمتها .دشمنت شرمنده باشه خیلی هم خوش گذشت


ممنون سمیرا جون به منم خوش گذشت با وجود شما
سمانه(مامی آرشام)
2 اسفند 90 14:12
سلام عزیزم
چه دخمل نازی داری.
عزیزم با اجازه لینکت کردم


ممنون خانوم شما هم لینک شدین
مامان احسان
2 اسفند 90 15:08
ما پست سوغاتی خورون می خوایم


سوغاتی؟ما که سوغاتی نگرفتیم که .کو بیا بگرد
مامانی درسا
3 اسفند 90 14:50
مامانی دختر گلم چطوره . یه دنیا بوس برای گلم سانلی


ممنون خانومی.منم درسا گلمو میبوسم
مامان متین
4 اسفند 90 16:04
سلام خانمی .وبلاگ قشنگی دارید ماشالله به این گل دختر چقدر چهره شیرینی داره حتما خودشم به همین شیرینی و مهربونی هست .خوشحال می شم با هم دوست بشیم و لینکتون کردم .در خصوص کلاس استعدادیابی یه پست گذاشتم و توضیحاتی رو که می تونستم نوشتم و البته درمورد شعبات من اطلاعی ندارم وشما می تونید با مراجعه به سایتش از محل شعباتش مطلع بشید.بازم پیش ما بیاد منتظرتون هستیم.


ممنون مامان متین جون
امیرمسعود
7 اسفند 90 14:35
سلام و خسته نباشید به مامانی
منم کاملاً باهات موافقم که واقعاً سخته که بخوای همزمان از دو تا بچه مواظبت کنی وای وقتی فکرشو می کنم ... اصلاً دوست ندارم بهش فکر کنم
سانلی عزیز خوشگلمو ببوس


ممنون مامانی شما هم گلمو ببوسین
نرگسی
9 اسفند 90 18:39
کجاییی مامانی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نیستی ؟؟؟؟ سانلی جونی خوبه ؟؟ دلم براش تنگیده ..


ممنون نرگس جون همینجام وسط یه کوه نار عید
نرگسی
10 اسفند 90 0:41
خسته نباشی مامان خونههههههه ...


اره نرگس جون مامان شدم ها یادمه همیشه به مامانم غر میزدم که چرا کار میکنی؟چرا فرش نداریم؟چرا خونه وفق مرادم نیست ؟جالا هم کار میکنم هم تا چند سال دیگه یکی به خودم غر میزنه
مامانی درسا
10 اسفند 90 7:52
مامانی سانلی کوشین . خبری ازتون نیست . هوبین انشاالله .


سلام مامانی خوبیم عزیزم ممنون یه ذره مشغولیم