سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

عروسکم سانلی

15 بهمنه تولدم مبارک

1390/11/18 23:33
نویسنده : مامانی
1,150 بازدید
اشتراک گذاری

جشمهامو باز میکنم وای بازم ساعت یازده شد با خودم قرار گذاشته بودم صبح ها زودتر بیدار بشم ولی امروز که اصلا دوست ندارم این تصمیم رو عملی کنم .با بیحالی کامل و از روی اجبار پتو رو میزنم کنار و از جام بلند میشم نگاهم میوفته توی ایینه ،نه اصلا باورم نمیشه اخه منو چه به این حرفها اصلا بهم نمی یاد ،وای خیلی کسلم ،از دیشب تا حالا، نه از اول بهمن تا حالا از فکرش بیرون نمی یام . از اتاق میام بیرون خیلی اروم، دوست ندارم سانی بیدار بشه . همه جا پر از اسباب بازیه ،اخه من که دیشب همه اتاق رو مرتب کردم این چه وضعیه دوباره  .میرم تو اشپزخونه  در یخچال و باز میکنم یادم نمی یاد چرا ولی بازش کردم گیج گیجم بعد از چند لجظه که زیادم طول نمیکشه یادم می یاد امروز روز تخم مرغ سانیه ،یه تخم مرغ بر میدارم ،تلفن زنگ میخوره "call from mama"  علو سلام مامان     سلام به اناناس خودم تولدت مبارک (چرا مامانم زنگ میزنه،چرا به من میگه اناناس، من دیگه پیر شدم چه شباهتی به اناناس دارم؟ یه زمانی کوچولو بودم واناناس خونه ولی حالا چی؟ ،اصلا چرا تولدمو تبریک میگه ) با بی حوصلگی کامل جوابشو میدم :واقعا به نظرت تبریک داره مامان جان.       چرا نداشته باشه. چرا اینجوری هستی همه روز تولدشون خوشحالن بعد تو انگار کشتیهات غزق شده.     من که هیچ سالی خوشحال نبودم  .امسال که دیگه اصلا اخه بی عقلی نیست ادم یه سال پیر بشه خوشحال باشه .هر سال زیاد برام فرق نمیکرد ولی امسال خیلی بده سومین دهه زندگیم تموم شد. بدترین سالگرد تولدمه هیچ وقت دوست نداشتم برسم به اینجا            خوب بشه تموم میشه دیگه ما که٤  -٥ دهمون تموم شده چی بگیم      من از 30 سالگی متنفرم ،هر وقت میشنیدم یکی 30 سالشه میگفتم  وای 30 سال .حالا کو تا من بشه سی سالم ،حالا ٣٠ سالمه باورم نمیشه            ای دیوانه انگار داره میمیره اینحوری حرف میزنه هر چی اینجودی فکر کنی زودتر پیر میشی.

خلاصه تا عصر اس ام اس ها و تلفنهای تبریک نمیذاشت یادم بره نصفه خوب زندیگیم تموم شده و یه نصفه مونده که من اصلا دوستش ندارم اون نصفه هه که ادم هی مامان میشه هی مامان بزرگ میشه هی پیر میشه و هیهات.............

عصری که مهدی اومد با گل و شیرینی و بادکنک داشت یه ذره کسالتم بر طرف میشد که دیدم اقای شوهر بدحنس در کمال خونسردی کیک رو با یه شمع ٣٠ گنده اورده و میگه فوت کن. منم دنبالش کردمو یه کتک مفصل نوش جانش کردم .کلی خندیدیم و مهدی هم کلی مسخره ام کرد که چرا ناراحتی  پیر شدی دیگه. .در اخر مجبور شدم از سر ناچاری ٣٠ لعنتی رو یه فوت محکم بکنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

بابای ملیسا
16 بهمن 90 23:46
ضمن سلام مجدد . خیلی خوشحال میشم اگر با تشریف فرمایی خودتون من و ملیسا جان رو خوشحال و با نوشتن یک یادگاری ، مسرور و شادمان کنید. منتظرتون هستیم .


میام پیشتون
مامان احسان
17 بهمن 90 0:55
آخ آخ آخ کاش زودتر می فهمیدم تولدت مبارک
سمیه جون
نمی دانم هر سال که از عمرم می گذرد یک سال از عمرم کم می شود یا یک سال به عمرم اضافه..
مهم پایان یک عدد نیست یا شمعی که فوت می کنیم مهم آرزوهایی ست که هر سال می کردیمو سال بعد بر آورده شدنش را یاد می کنیم و هر سال آرزوهایی دیگر
امروز برات بهترینهارو آرزو می کنم
تولدت مبارک



راحله جون من همیشه ارزو میکنم سنم زیاد نشه ولی هیچوقت بر اورده نمیشه.ممنون بابت تبریکت

مامان رهام
17 بهمن 90 11:52
سميه جون عزيزم چرا ناراحتي تولدت مبارك عزيزم منم كم مونده به سي برسم ولي خوب كه به حرفات فك مي كنم مي بينم حق باتو:گريم گرفتS



مونا جون بذار برسی خیلی حس بدیه
شکلات مامانی وباباش
17 بهمن 90 15:33
سلام عزیزم تولدت مبارک


ممنون دوست عزیزم
مامان سانلي
18 بهمن 90 0:33
سلام سميه جون تولد شما با تاخير مبارك باشه ايشالا 120 ساله بشين.خوشحالم كه با هم تو ماه زيباي بهمن ماه به دنيا اومديم.
چرا خانمي به خاطر سنت ناراحت ميشي مهم روحيه آدمه كه بايد جوان بمونه البته سي سال كه سني نيست.من خودم امسال 27 ساله شدم ولي هميشه احساس ميكنم 18 سالمه و هر سال روز تولدم سن واقعي خودم برام جالب ميشه وبا خودم ميگم اه من بيست وچند ساله شدم و دوباره منم و18 سالگي وتا يه تولد ديگه.ولي زياد به سن فكر نكن بلكه به روحيه ات فكر كن تا هميشه شاداب و جوان بمونه.به نظر شما من آدم گيجي هستم؟
هم شما وهم سانلي جون رو ميبوسم



نه عزیزم جرا گیج منم تا دو سه سال پیش همینطوری بودم ولی 30 خیلی عدد بدیه زندگی ادمو نصف میکنه

مامان آريا
18 بهمن 90 9:26
عزيزم تولدت مبارك الهي 120 ساله شي
گلم منم هميشه فكر تورو دارم من سه سال ديگه دهه سومو رد مي كنم كه اصلا"‌اصلا" هم دوسش ندارم ولي همه مي گن وقتي 30 رو رد مي كني دنيات عوض مي شه پخته تر مي شي مخصوصا" كه شاهد بزرگ شدن عروسكت باشي و شاهد عروس شدن و ديدن بچه ي عروسكت مطمئن باش اون موقع از خوشحاليه اينا به پيريت فكر نمي كني و از ذوق اصلا" يادت مي ره كه پيري يعني چه
اميدوارم هميشه خوشحال باشي



واقعا امیدوارم همینطور که شما میگید باشه و نظرم عوض بشه فعلا که کاملا منفیم.ممنونم

مامان ثمين
19 بهمن 90 0:28
بگم تولدت مبارك يا نگم تولدت مبارك ولي به هر حال ميگم تولدت مبارك دوست خوبم.


مرسی خانومی
مامان الینا
24 بهمن 90 3:27
تولدتون مبارک انشاالله همیشه شاد وسلامت باشید


شما هم .ممنون
عمه اریسا
28 بهمن 90 14:25
سلام ...خیلی خوشمل نوشتین
تولدتونم مبااااااااااارک ...ناراحت نباشین هنوز اوج جوونیتون عزیزم


ممنون عزیزم
مامان طاها
20 فروردین 91 15:34
میدونم خیلی دیره اما تولدت مبارک
اما بگم اصلا اصلا بهت نمیاد30 سالت باشه
به شخصه این جوری شدم
25 اخرشه ماشا.. خیلی خوب موندی
واسه خودت اسفند بدود


ممنون دوست خوبم.به خدا 30 سال خیلی کمه من هنوز جوونم پیر نشدم که
مامان بهی
12 اردیبهشت 91 22:29
واقعا کههههههههههه خانوم سی ساله
تولدت مبارک مبارکککککککک
ایشالله که همیشه شاد و سر حال باشی مهم کمیت نیس عزیزم مهم کفیتهههههسانلیم ببوس


مامان بهی من 30 سالم نیست که کم لطفی میکنی ها خیلی باشه 20 سال.ممنون دوست گلم