سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه سن داره

عروسکم سانلی

اولین شب جدایی

1391/3/24 11:26
نویسنده : مامانی
1,942 بازدید
اشتراک گذاری

 

دیشب اولین شبی بود که عروسکم از مامانی جدا شد و رفت توی اتاق خودش خوابید.حالم خیلی بد بود خیییییییلی.ناراحت اصلا فکر نمیکردم اینقدر سخت باشه. البته برای من سخت بود ولی سانلی خیلی راحت پذیرفت ،البته شاید چون شب اول بود و سانلی هم خیلی خسته بود ،بجای اینکه بخوابه غش کرد .....

 

با هم رفتیم تو اتاقش. یه یک ساعتی با هم صحبت میکردیم .بیشتر از ٤ تا غصه گفتم فکر کنم.    اونم با این اوضاع فکم. حرف زدن برام سخته.(نمیدونم چرا ٣-٤ روزه اینقدر فکم درد میکنه .چند روز اول که در حد غذا خوردن هم باز نمیشد. یکی میگه دندون عقلت داره در میاد ،یکی میگه گوشت عفونت کرده. اصلا نمیدونم چه دکتری باید برم؟سوال)

از بیرون که اومدیم عروسکم خیلی خسته بود .ظهر بعد از کلاس نخوابیده بود.وقتی شامش رو که یه ٢ ساعتی زمان براش صرف شده بود دادم. خیلی بی مقدمه و بدون تصمیم قبلی از خستگی سانلی استفاده کردم و پیشنهاد جدایی دادم.      گفتم سانلیه مامان امشب میخواد تو اتاقش بخوابه. گفت من با مامانم میخوابم.  گفتم باشه عزیزم مامانم میاد پیشت.   بعد از اینکه قصه تموم شد گفتم حالا بوس شب بخیر بده بخواب . گفت من دوست دارم تو تخت و پارک خودم بخوابم .   اون کوچیک شده مامانی برات.    نه من دوسش دارم.    اگر اینجا بخوابی صبح فرشته مهربون برات خوراکی خوشمزه میزاره.   فرشته ها خونشون کجاست؟  تو اسمونا.    لباساشون چه رنگیه؟    سفیده.   چی میشه لباساشون pink-blue-red باشه؟    هیچی نمیشه مامانی هر کس هر رنگی دوست داره میپوشه.    نه مامان فرشته ها لباساشون فقط سفیده.   اره مامانی.     فرشته ها چرا مهربونن؟       مهربونن دیگهسوال    چرا بچه ها رو دوست دارن؟ چرا تو اسمونا زندگی میکنن؟خونه هاشون چه شکلیه؟و..............        وای سانلی بسه مامانی صبح میخوای بری کلاس نمیتونی بیدار بشی ها.منم خوابم میاد.بخواب.      من نمیخوام برم کلاس.    چرا مامانی؟      من اگر برم بعد بیام مامانم دیگه نباشه چی؟    مامان جونی من همیشه همیشه مامان تو میمونم هیجا هم نمیرم.       اخه همه بچه ها با ماماناشون میان.    اخه هوا گرمه منم ماشین ندارم که بیام دنبالت .     ماشین رو از بابا بگیر.   چشم حالا تو بخواب.

خلاصه بعد از یک چانه زنی یک ساعته خوابید.دلم نمی یومد از کنارش بلند بشم.خیلی خیلی سخت بود. تا صبح واقعا نخوابیدم. شایدم خوابیدم ولی از اون خوابها که خستگی ادم در نمیره.قسمت عمده مغزشم بیداره.   به مهدی گفتم اگر زلزله بیاد چی؟ بچم ازم دوره.  گفت زلزله بیاد خونه های قدیمی میرریزه هیچی نمیشه نترس.    گفتم اگر دزد بیاد تو خونه ببرتش چی؟   دزد؟   اره دیگه مگه دزد نیومد بچه همسایه مامانت اینا رو برد؟  اونا تراس داشتن از اونجا اومده بود .خونه ما بالاست.     اگر بیدار بشه بترسه چی؟      چراغ روشن میذاریم.           خلاصه من نخوابیدم که تا صبح هوشیار بودم. دوبار هم بهش سر زدم.ولی اصلا بیدار نشد تا صبح تخت خوابید. ولی فکر نکنم بتونم دوام بیارم. خیلی سخته.زوده.سال دیگه.چه کاریه اخه. بچه نیاز به امنیت و ارامش داره که اونم از مامانش میگیره. با زور جداش کنم که چی؟خودشم میگه اندازه ثنا شدم میرم تو اتاق خودم.

در نهایت که موندم سر دوراهی .راه درست جداییه ولی میدونم سانی اونجا باشه خواب درست و حسابی ندارم.بچه بزرگ کردن یه عالمه مرحله داره تمام مراحلشم سخته مخصوصا قسمت جدایی هاش جدایی از شیر و جدایی خواب و جدایی ازدواج که دیگه هیچی فکرشم میکنم میخوام بمیرم.

دوست دارم عروسکم.هیجا هم نمیرم.عاشقتم هزار تا.بوس و بای.

در خر هم یه عکس ژولی پولی از سانلی.

    ژولی پولیتم قشنگهماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (37)

مامانی درسا
25 خرداد 91 1:16
من فدای همین ژولی پولی این دخملی برم ...... راس میگه بجه خوب فرشته ها چه جورین ؟؟؟؟ مامانی حالا نوبت منه .... جواب بده ...... ای جانم هی که بزرگتر میشن کار ما هم سختر میشه ..... من اصلا" تصورش هم نمیتونم بکنم که ازش جدا بشم ....... ولی راه درست همینه ...... نمتونم نظری بدم .......


تو شکلکهای وبلاگ یه سری عکس فرشته هست فکر کنم اون شکلین.
اره واقعا هر چی بزرگتر میشن وظایف مامانا دوبرابر میشه

درسا گلمو ببوسین
عروسک خانوم
25 خرداد 91 11:59
وای مادر شدن چه قدر شیرین و سخته
اونم با یه دختر خوش سرزبون


اره عروسک خانوم حسابی خودتو اماده کن.سخته
نایسل
25 خرداد 91 13:10
آفرین خوشمل خاله خانوم شدی دیگه


هنوز خانوم خانوم نشدم ولی قول میدم بشم
نایسل
25 خرداد 91 13:11
قربون این قیافه بهم ریخته پخ پخی ات


خدا نکنه .اخه همیشه که نباید مرتب عکس انداخت تا دیدم سانلی موهاش بهم ریخته و نا مرتبه دست بکار شدم
نایسل
25 خرداد 91 13:11
مامانش شاید مثه من گلو دردی
من وقتی سرما میخورم لوزه هام چرک میکنه فکم درد میکنه


نه نایسل جون من لوزه ندارم.عمل کردم.معلوم نیست چیه شاید سرطان فک گرفتم.مد شده اخه
نایسل
25 خرداد 91 13:11
اره ایالا که بترکونن اما تا 16 اسفند خیلی مونده یادشون میره


براشون اس بده بگو تولدمه جبران کنید هه هه هه
نایسل
25 خرداد 91 13:12
دستور کوکو رو هم برات گذاشتم


مرسی دوست گلم .دیدم چقدر هم خوشگلن سراشپز نایسل


مامانی نریمان
25 خرداد 91 13:32
سلام عزیزم مرسی که بازم بهمون سر زدی صورت مثل ماه عروسک زیبای من ((سانلی)) رو ببوس


ممنون دوست خوبم .ما دوستون داریم میایم پیشتون
مامان آرتین
25 خرداد 91 19:10
سلام عزیزم
مامانی ممنون که اومدی پیش ما. با اجازه لینکتون کردم. شما هم اگه دوست داری ما رو بلینک


خواهش میکنم خانومی .من عاشق ارتین گلیم.لینک شدی گلم
مامان رهام
27 خرداد 91 11:33
سلاااااااااااااام سميه جون


سلام گلم ممنون از حضورت
مامان رهام
27 خرداد 91 11:34
سميه جون راست ميگي واقعاً اين مراحل خيلي سخته.............خدا خودش كمكمون كنه


اره مونا جون کم کم بهش میرسی.خیلی سخته
مامان رهام
27 خرداد 91 11:34
همه جور ماهي عروسك خاله


ممنون خاله مهربون .شما هم خیلی ماهی
نایسل
27 خرداد 91 12:23
ای جان نوش جونت خواهررررر
خوش حالم خوشت اومده


ممنون چیزی که اموزششو شما بدین که بد نمیشه.بووس
نایسل
27 خرداد 91 12:25
اگه حالش رو میدی براش اشکت در می اومد


الاهی .........طفلکی
نسیم مامان کانی
27 خرداد 91 17:40
سانلی کوچولو چقد ماهی تو عزیزم
سمیه جون درسته که جدا کردنش خیلی سخته اما هر چقدر دیرتر این کار انجام بشه سختتر میشه مطمن باش که دختر کوچولوت خیلی زود عادت میکنه


ممنوون دوست گلم. شما درست میگین کاملا. فعلا در سعی و تلاشیم
مامان محمد صادق(زهرا)
27 خرداد 91 19:16
الهییییی!!!

عزیزممممم!
ماشاللا به دخمل نازت!

عزیزم نگران فککتم نباش!
احتمال 99 درصد دندون عقله!

منم تا یه ماه پیش همین طوری بودم!
حتی نمی تونستم چیزی بخورم...
********************
آپ کردم با کللی عکس!
دوس داشتی بیا و نظر بده!!!
خوشحال میشم@!
مرسی!!!


ممنون دوست گلم که اومدین پیش ما.

دردش خیلی بده موافقم اون ساکت بودنش خیلی سخته هه هه هه

همین الان میام پیشتون دوست جدیدم
مامان الینا
28 خرداد 91 3:15
وااااااااااااااااااااااااای جیگرم با اون چشمای درشتت
هزار ماشاالله منم دوست دارم الینا جدا بخوابه ولی مگه میشه شب تو خوابم که شده باید مارو چک کنه

مرسی خاله جون مهربون

حق با شماست فکر نمیکنم به این راحتیها بتونیم جداشون کنیم
مامان آندیا
28 خرداد 91 10:17
ماشالا خانم شده دیگه قربونت برم با این با قیافه با مزت بوسسسسسسسسسسس


مرسی خاله جون خدا نکنه.یه عالمه بوس برای آنی گل


نایسل
28 خرداد 91 11:24
سلاگ گلم برات تلگراف زدم
رمزو:

ممنون گلم
مامان احسان
28 خرداد 91 11:54
نظرهای من کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نظر ندیدم گلم. دو سه تا از دوستای دیگه هم دنبال نظرهاشون میگشتن نینی وبلاگ قاط زده خودتو ناناحت نکن نظر نرسیده هم عزیزی




مامان محمد صادق(زهرا)
28 خرداد 91 12:15
عزیزم لینک شدی!

فقط بیا بهم بگو کدوم شهرین؟؟

واسه لینکدونیم می خوام!!!


ما تهرانیم خانومی
خاله مژگان
28 خرداد 91 12:19
یعنی سانلی تا حالا پیش شما میخوابیده؟؟
دوستم در مورد فک هم باید بهت بگم که خواهر منم اینجوری شده بود رفت پیش جراح فک بهش گفت آرتروز فک گرفتی خوب می شی ایشالاه


ممنون از دلداریت خیلی امیدوارم کردی هه هه هه
نرگسی
28 خرداد 91 23:07
سلام دوستم .. نگی بیمعرفته نیومدا .. یه بار اومدم کلی نظر نوشتم طولانـــــــــــــــــــــــــــی بعد از ارسال نوشت لحظاتی بعد مراجعه فرمایید .. منم عصبانی شدم خوب از دست این سایت و رفتم و گفتم بعدا میام پیشت .. بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس واسه ساننی ژولی پولی همه جوره عاشقتیم خاله ..


نه عزیزم بیمعرفت چرا شما خانومی.گاهی اوقات ادم فقط دوست داره وب گردی کنه بدون اینکه نطری بزاره همیشه که حوصله یاری نمیکنه گلم. ما دوست داریم همه جوره بی نطر رو با نظر

ماماشهین نیازخاتون
29 خرداد 91 2:56
سلام خانمی چه کارخوبی کردی مستقل شدنش مبارک دیگه واسه مامی وخودش چه خانم خانومایی شده راستی اسم قشنگش چه معنی داره وازچه زبانی برگرفته شده؟فدات شم


ممنون دوست خوبم.لطف شماست سانلی یعنی نامدار از توی فرهنگ دهخدا پیداش کردم فکر میکردم فارسیه ولی حالا فهمیدم ترکی هم هست
ادرس میذاشتین میومدم پیشتون خوشحال میشدم.


مامان سونیا
31 خرداد 91 10:20
وای راست میگی مامانی چقدر بچه داری مرحله داره همش هم سخته خیلی سخت
خوشگل خانم رو ببوس از طرف خاله


دقیقا. ممنون از لطفتون دوستم
الهه مامان روشا جون
31 خرداد 91 14:46
وای خاله جون چه قدر دیر از مامانی جدا شدی.روشا طفلی از 3 ماهگی جدا میخوابه.آخه بهمون گفتن باید جداش کنیم بهترین زمان 3 ماهگیه.واسه سانلی جونم


وای نه مامانی خیلی سخته من نمیتونم .حتما چون خیلی زود جداش کردین اصلا اذیت نشده .گناه دارن بچه ها اخه من هنوز میترسم از تنها خوابیدن چه برسه به بچه هه هه هه
مامان محمد صادق(زهرا)
31 خرداد 91 19:14
سلااااااااااااااااااام به مامانی و سانلی نانازی!

نتایج نظر سنجی رو اعلام کردم!

بیا ببین نظرت جزو اولیا شدهههه!!!
سانلی رو ببوسش!



پس خوش سلیقه ام درست انتخاب کردم

راحله مامان احسان
1 تیر 91 0:33
می دونستم تویی خواستم خودت بیای اعتراف کنی..
خیلی خواستن که مدارکو علنی کنم من زیر بار نرفتم..


خالی نبند فکر کردی خودت گفتی یکی از قربانپورا .شک داشتی.الان کم بیار دیگهههه
نرگسی
1 تیر 91 11:01



بوس برای خودت
نایسل
1 تیر 91 19:27
اره عزیز دلم نمیه ادم ولیخ وب من از دست شوشوم
چی کار کنم اون همش غذای بیرون میخواد شکمو شده


بهتر شما .......از غذا درست کردن راحتی
نایسل
1 تیر 91 19:27
حالا قراره خدا بخواد کمتر بریم [h

حتما عملیش کن
نایسل
2 تیر 91 2:42
خوشبختانه ترم اخرم مشروطی نداره



خداروشکر..................بوس
نایسل
3 تیر 91 17:45
نمیدونم چه ججوری دلش میاد البته ظهر کلی منت کشید


وظیفه مردا منت کشیه دیگه هه هه
.
مامان ملینا
4 تیر 91 10:11
وای وای قربون این ژولی پولیت برم من .مامانی جدا کردن خواب خیلی سخت تر از شیره .ملینای منم جدا شده اما چه جدا شدنی .هر بار که رو تختش صداش می یاد مثه جت از خواب می پرم و می دوم سمت اتاقش خواب از کلم می پره .اما باید تحمل کنیم والا عادت می شه و دیگه ازمون جدا نمی شن.برای همه مامانا ارزوی موفقیت می کنم .




خدا نکنه خاله جونی.مامانی خیلی سخته منم دقیقا عین شمام.موافقم باهاتون
شکلات مامانی وباباش
9 تیر 91 17:05
قربون اون قیافه ای ژولی پولیت جیگر


خدا نکنه خاله مهربون
شهلا
30 مرداد 91 15:32
من هم مشکل شما رو داشتم بعد از مراجعات فراوان بالاخره تشخیص دادن که مشکل مفصل فکی گیجگاهی دارم البته مشکل من خیلی حادتر شده بود و باعث تاری دید سرگیجه سردرد هم شده بود یک دکتر فوق تخصص برای این مشکل هست که ماهی یک هفته ایرانه فکر می کنم بهترین گزینه است دکتر امیر سیف اللهی تو پاسداران اگه تو گوگل سرچ کنید پیدا می کنید مشکل من رو که حل کردند. ان شالله بهتر شی


مرسی دوست عزیزم. ممنون از راهنماییتون.یه دوره کوتاه درد داشتم.با مسکن تحملش کردم. مشکلم رقع شده ممنونم عزیزم بابت مهربونیات.

زهرا نجمی
24 مرداد 92 15:40
چه بامره شدی