تولد ثنا جون
هفته پیش تولد ثنا عزیزم دختر برادر من بود یعنی دختر دایی سانلی جونم. تولد تو آلاچیقهای هتل شیان برگزار شد. هوا عالی بود .خیلی خوش گذشت مخصوصا به عروسکم. فقط موقع باز شدن کادو ها یه ذره اذیت شد. البته هم سانلی اذیت شد هم حافظ .من ازین قسمت تولد هیچوقت خوشم نمی اومده. همیشه بچه ها خیلی غصه میخورن. البته تازگیها گیفت مد شده. که من اصلا باهاش موافق نیستم .خیلی کار لوسیه. کسیکه تولدشه باید یه فرقی با بقیه داشته باشه.به نظر من گیفت باید در حد عکس یادگاری باشه نه بیشتر.
دور شدم از مطلب. خلاصه بعد از خوردن شام وچای. کیک بریده شد وبعد هم هدایا باز شد. فقط بزن و برقصش کم بود .که اونم با یه قر عربی یواشکی از سانلی جونم تکمیل شد. الاهی مامانی فدای دختر بودنت بشه. من عاشق هیکل دخترونت، ظرافت دخترونت ،حرکات دخترونت و اداهای دخترونتم عروسکم....
...
ثنا به سانلی گفت رو کیک نوشته ثنا جان تولدت مبارک . سانلی خیلی بامزه گفت نه نوشته تولد ثنا و سانلی و حافظ مبارک. مرده بودیم از خنده الاهی بمیرم برات مامانی اینقدر تولد دلت میخواد. حسود نشی ها مامانی. ادمهای حسود همیشه در حال اذیت شدنن... تو کوچولویی عشقم اقتضای سنته بزرگ بشی خانوم میشی .تو شاهزاده منی.
اخر سر هم حافظ یه دونه از اون کتکهای همیشگیشو نصیب سانلی کرد که یه دفعه قانون همیشگی کتک خوردن نقض نشه.....حالا سر چی.........؟ سر اینکه حافظ گفت من سی دی میکی موس دارم. سانلی هم گفت منم دارم. حافظم شاکی که نه تو نداری. و سانلی .....من دارم. که با یه جیغ بنفش و بعدشم گریه سانلی متوجه کتک خوردنش شدیم. الاهی مامانی فدات بشه که همیشه کتک میخوری گلم.
اینم از تولد هشت سالگی ثنا جون. عکسهاشم میزارم تو ادامه مطلب برات عروسکم.
ساعت پنج ناهار نخورده این عکس رو اپلود کردم....وای دیگه ببینید چه بلایی سرم اومد
اینجا بچه ها یه برف شادی رو کامل خالی کردن. فکر کنم بهترین قسمت تولد بود براشون .
سانلی موقع برگشت تمام لباسشو با اب حوض وسط محوطه خیس کرد البته اول سپهر خیسش کرد و بعد سانلی ادامش داد.
اینجا ورودیه هتله . برای عروس و داماد. که عروسک من از هر عروسی خوشگلتره. الاهی مامانی فدات بشه گلم.
دوست جونا من و سانلی عاشقتونیم. بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس