سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

عروسکم سانلی

قصه و غصه دندانپزشکی

1391/6/27 17:29
نویسنده : مامانی
1,166 بازدید
اشتراک گذاری

 

بعللللللللله..درست حدس زدید. تصویری که مشاهده میکنید ،تصویر همان دندان بیچاره ایست که به دست یک عدد دکتر ناشی به این روز افتاده است.

این پست دندونپزشکی فکر کنم حالا حالا ها تو وب سانلی جاش محفوظ باشه.تقصیر خودمه. هیچکس مقصر نیست. یه اشتباه بزرگی مرتکب شدم. حالا هم خورم هم عروسکم با هم داریم تاوانشو میپردازیم. ولی تاوانش خیلی بزرگه. موندم توش. نمیدونم باید چیکار کنم. بزارید تعریف کنم.فقط امیدوارم سانلی بزرگ شد با خوندن اینا متوجه بشه که قصدم بهترینها بوده براش نه بدترینها.

گفتم که دندان سمت چپ تو عکس بعد از یک هفته زرد شد ولی حوصله بحث و رفت و امد نداشتم گفتم اشکالی نداره دو سال دیگه می افته حالا یکمم زرد باشه بهتر ازینه که عروسکم دوباره شکنجه بشه توسط اون جلاد. وای حدودا سه هفته بعد بدون هیچ دلیلی قسمت پر شده دندان ریخت. سانلی خیلی ترسید. اونشب یه نیم ساعتی گریه میکرد. اخه هنوز دندونش درد هم داشت. مجبور شدم برم پیشش بازم. وقتی رفتم پیش رییس مرکز  شکایت. گفت خود خانوم دکتر مسافرت هستن اجازه بدین بیان صحبتهای ایشون رو  هم بشنویم. گفتم چیو باید بشنوین. دندون بچه شکسته. گفت دندان جلو هست بچه یه چیزیو گاز میزنه طبیعیه بریزه. گفتم ولی سانلی بخاطر دردش هیچیو با جلو گاز نمیزنه حتی نون رو هم که خیلی نرمه با دندونهای عقبی میکنه. گفت بیا میدم یه دکتر دیگه درست کنه گفتم هرگز بچه ام رو دست شما نمیدم .دندون بچه زرد شده. یه ماده پزشکی رو نام برد که خانوم دکتر اونو کم بکار برده. خودم درستش میکنم . گفتم نه پولمو بدین میرم جای دیگه .این خانوم دکتر باید تنبیه بشه. گفت پس تشریف ببرید دکتر اومد با خودش صحبت کنین.

دو روز بعد رفتیم. یه بچه دیگه داخل بود که همونطوریکه سر سانلی فریاد میکشید سر اون طفلی هم داشت میکشید. اسمش عرفان بود. وای فریاد هایی میکشید که تا نبینید باور نمیکنید. بچه که بیرون اومد دهنش پر از خون بود. از قرار دندونشو کشیده بود. بعدشم گفت دهان بچه پر از آفته براش آنتی بیوتیک مینویسم آفتهاش خوب بشه. خلاصه بعدش ما رفتیم تو ،قبل از اینکه اعتراضی بکنیم .با دستی که خونی بود کرد تو دهن سانی برای معاینه. بعد گفت چیزی نشده ریخته ترمیمش میکنم. با لحن بی ادبانه و کاملا بی تفاوت. که دیگه مهدی حسابی شاکی شد. گفت شما هنوز فصل اول کتاب پزشکی رو هم بلد نیستی .اگر بلد بودی میدونستی ادم دست خونیشو نمیکنه تو دهن بچه.   گفت دستم خونی نیست .قرمز شده ،فشار اوردم که دندونو بکشم قرمز شده. من دستکش دستم بوده چجوری خونی شده.مهدی گفت ماشاا.. دروغگوی ماهری هستید.    دستکشش رو نشونش دادم گفتم ببین با احمق که طرف نیستید.این خونه رو دست شما نه قرمزی ناشی از فشار. دستکش پاره شده دستتون خونی شده. بچه قبلی دهنش پر از آفت بود شما براش چرک خشک کن نوشتی با همون دست کردی تو دهن بچه من. یه عالمه بیماری از طریق خون منتقل میشه ........گفتم با آدم بیسواده عامی که طرف نیستی  ما هر دو تحصیل کرده ایم.شوهر من دوبرابر تو سواد داره. احمق فرض نکن ادمو.  گفت مشکل شما همینه که فکر میکنین همه چیزو میدونین.  گفتم بعله میدونم شما پزشک عمومی هستین. و با یه دوره یکساله فلوشیپ اومدین دندونپزشکی میکنین. بخوام ازت شکایت کنم .هم مدرکشو دارم هم راهشو بلدم. من نمیدونستم با مدرک فلوشیپ داری دندونپزشکی میکنی همین الان متوجه شدم مگر نه هیچوقت بچه نازنینمو زیر دست تو نمیذاشتم. اونم با این هزینه.    تا گفتم دکتر عمومی هستی کم اورد.گفت حالا باید چیکار کنم. هزینه تونو پس میدم. گفتم من پول نمیخوام فقط خواهشا با بچه های دیگه اینکارو نکن. برو طبابت کن نه دندانپزشکی. جوری اینجا رو قشنگ تزیین کردین. و خیلی هم گرون میگیرین. وقتی ادم وارد میشه میگه خوب اینجا عالیه.نکنین با مردم این کارارو .بچه من از اون روز از شصت فر سخی دکتر در میره. ترس و دلهره بچه منو میخواین با پول جوابگو باشین؟ در تمام این مدت هم مهدی رفته بود پیش رییسش که این دکتر نیست که دستشو بدون شستشو کرده تو دهن بچه من. خلاصه بعد از کلی اعصاب خوردی برگشتیم.

و حالا این قصه ادامه دارد.چرا؟

از یه دندانپزشک بنام و معروف که دکتر مرندی ،دکتر سانلی بهم ادرس داده بود وقت گرفتم و رفتم پیشش.تا تو مطب هم خوب بود ولی همینکه نوبتمون شد و رفتیم تو اتاق سانلی جوری محکم دست انداخته بود گردن من که هر لحظه امکان خفگی من بود. ماجرا رو کامل برای دکتر تعریف کردم. وقتی گذاشتمش زمین ،رو صندلی دندانپزشکی نه ،روی زمین جلو خانوم دکتر. چنان گریه ای کرد بی سابقه.   دکتر هم گفت. این بچه اجازه کار نمیده به هیچ وجه. یه فرجه یک ماهه بهش بده تا اون خاطره از ذهنش بره. گفتم یکماه گذشته خانوم دکتر.  گفت پس باید بیهوش بشه. من یه دکتر خوب که با بیهوشی کار میکنه رو بهتون معرفی میکنم.حالا هم عکس نوشته برای دندونهای خراب ببینه چند تاش به عصب رسیده. خداجون خودت کمکمون کن.

دنیا خراب شده رو سرم. موندم مستاصل. دارم دیوونه میشم.از یه طرف درد دندون سانی و از طرف دیگه ترس از بیهوشی. شده یه کابوس برام.شب و روز تو فکر دندونم.دلم نمیخواد داروی بیهوشی بگیره بچم. اونم برای دندونی که دوسال دیگه میخواد بیوفته..ولی میدونم که سانلی همکاری نمیکنه. میترسه. منم بودم لبمو پاره میکردن. اونهمه خون میدیدم میترسیدم. چیکار کنم؟گریه

    یه عذاب وجدانی گرفتم ببخاطر انتخاب بد دکترم که نگو و نپرس. به دکتر میگم باید اون خانوم دکتر که با روح و روان بچه ام اینکارو کرد به دار اویخت. میگه شما مقصری که بد انتخاب کردی مردم برای پول هر کاری میکنن شما اشتباه کردی. راست میگفت .حماقت کردم. البته غیر عمدی. مقصر اونان که برای  تزیین و گول زدن مردم هم وقت میزارن هم  هزینه میکنن ولی برای درمان یه دکتر عمومی میذاره که وحشیانه سر بچه ها داد بکشه.هیچ دقتی هم روش ندارن.

خیلی نوشتم هم دستم درد گرفت هم سر شما. ولی میخوام جز به جز بنویسم که سانلی بزرگ شد خواست بخونه بدونه که : مامان جونم بخدا من بهترینها رو برات میخوام. اینبارم فکر میکردم بهترینه. امیدوارم منو ببخشی گلم.خودم دارم دیوونه میشم.

دوستهای خوبم. دندونپزشکی مهمترین قسمت قضیه اس . اول مطمین بشین بعد گلهاتونو ببرین. امیدوارم هیچ بچه ای به روز عروسک من نیافته.امیییین 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

سمانه مامان ستایش
27 شهریور 91 17:53
سلام.اولین باره که به وبلاگ سانلی جون میام.
خیلی خیلی ناراحت شدم برای دختر گلت که زیر دست یه آدم عوضی که اسم دکتر روی خودش گذاشته اونجوری شکنجه شد...
خدا لعنتشون کنه...دلم برای سانلی جون و عذابی که کشید خیلی سوخت...
انشالا که همیشه تنش سالم باشه و نیازی به دکترو دارو پیدا نکنه.
خوشحال میشم بهمون سر بزنید


ممنون سمانه جون برای دعای قشنگت. حتما میام پیشت گلم.

نایسسل
27 شهریور 91 19:09
بمیرممم براش الهی


خدا نکنه عزیز دلم
مامان طاها
27 شهریور 91 23:20
الهی سانلی عزیزم
عجب بلایی سرت اومده
و ببخشید عجب دکتر احمقی گیر این دختر معصوم افتاده

خیلی دلم سوخت براش



ممنون دوستم بابت همدردیت
طاهره مامان امیرعلی
28 شهریور 91 13:31
سلام.
ایشالله دخملیه خوشگلتون زود خوب بشه.بچه ها تا بزرگ بشن پدر و مادر پیر میشن.


ممنون عزیزم.حق با شماست خیلی سخته بچه داری
مامان ملینا
28 شهریور 91 14:15
عزییزم روزت مبارک .
به ما هم سر بزنید خوشحال می شم.


ممنونم. حتما میایم پیشتون
عمه اریسا کوشمولو
28 شهریور 91 15:09
عزیزم انشالله بزرگتر میشه دیگه این مشکلاتو ندارین خدارو شکر عزیزم که سانلی جون سالم و سلامت بازم خدارو شکر کنین این اتفاقات به گذر زمان نیاز داره که یکم حل شه
بخدا انقدر این روزا بچه مریض دیدم که واسه غذا نخوردن اریسا اونقدر جوش نمیزنم و همش خدارو شکر میکنم
مثلا اومدم روز دختر به این گل دخترمون تبریک بگم
روزت مبااااااااااااااارک عروسک خانوم خوشگل


ممنونم عزیزم برای کامنت پر از موج مثبتت.......

نرگسی
29 شهریور 91 17:00
آخی عزیز دلمممممممممممممم . ایشالله که همه چی خوب پیش میره و شما هم توکلت به خدا باشه . با ناراحتی که مشکلی حل نمیشه . خیلی ناراحت شدم برای سانلی جونی .


مرسی نرگس جونم.کار دیگه ای از دستم بر نمیاد جز افسوس خوردن
الهه مامان روشا جون
30 شهریور 91 0:41
آخی گناه داره بچه.دلم براش سوخت ایشالا زودتر مشکل برطرف شه.


مرسی عزیزم.
مونا مامان امیرسام
30 شهریور 91 3:30
عزیزم.خیلی ناراحت شدم.خدا کنه این بار مشکل دندون سلنلی جونم خوب شه.


با دعا های قشنگ شما ان شاا...
lمامان زهرا دختر دوست داشتنی
31 شهریور 91 10:25
سلام خوبید

دلم برای سانلی کلی سوخت
بنده خدا هم درد دندون داره که خدا نصیب هیچ کس نکنه هم گیر چه دکتر بیخودی افتاده است

من دفعه پیش هم پیشنهاد کردم به خاطر بچه های دیگه هم شده برید از دکتر شکایت کنید

امیدوارم هرچه زودتر مشکل دندان های دختر تون هم خوب شده و این خاطره بد به فراموشی سپرده شه


ممنون عزیزم بابت همدردیتون. دفعه پیش اصلا حدس هم نمیزدم اینقدر ادامه دار بشه مگر نه حتما به توصیه شما عمل میکردم.
مرسی از دعای خیرتون.

lمامان زهرا دختر دوست داشتنی
31 شهریور 91 10:26
دوستای گلم با چند پست جدید بروز شدیم
خوشحال میشم سر بزنید و نظر بدهید واقعا به همراهی شما برای از نو نوشتن وبلاگ دخترم نیازمندم...
دوستون دارم و منتظرتون هستم
راستی فرا رسیدن فصل زیبای پاییز را تبریک میگم فصل ماه مهر و بوی مدرسه ، فصل بارونهای قشنگ خدا، فصل برگ ریزون رنگارنگ، فصل شب یلدا و خصوصا خصوصا فصل سالگرد تولدم ( برای همه آذر ماهی ها یک دست قشنگ بزنید)



میام پیشت گلم. حتما

مامان رهام
1 مهر 91 10:25
سلام سمیه جون خیلی ناراحت شدم واسه عروسکمون .ولی خیلی خودتو اذیت نکن کاریه که شده به نظر منم بیهوش کردنش کار درستی نیست یه کم به سانلی جون فرصت بده نمی دونم منم عقلم به جای قد نمیده.........وای اگه رهامم دندونش درد بگیره و خراب شه چقد سخته خدا خودش کمکمون کنه .حالتو درک می کنم منم برای ختنه کردن رهام اشتباه بزرگی کردم و خدا خیلی بهم رحم کرد.الانم یادش می افتم گریم می گیره منم تو انتخاب دکترش دقت نکردم رهامم خیلی اذیت شد


ممنون مونا جونم. حق با شماست.تمام سعیم رو میکنم ا کار به بیهوشی بکشه. تو هم زیاد نگران نباش همه بچه ها کارشون به دندونپزشکی نمیوفته.امیدوارم رهامم هیچوقت دکتر لازم نباشه.


مامان سانای
2 مهر 91 8:39
متاسفم


متشکرم
مامان باربد
3 مهر 91 16:09
من اولین بار که وبلاگتون سر زدم. مطلبتون رو خوندم و خیلی ناراحت شدم ولی متاسفانه امثال این دکترها کم نیستند. فکر کنم بد نباشه اون دکتر رو اینجا ازش نام ببرید تا شاید اطلاع رسانی شود و یک نفر کمتر با این مشکل مواجه بشه. من دکتر دندانپزشک خوبی رو میشناسم که البته از 18 ماهگی من پیشش دارم میرم و راضی هستم.


ممنون از همدردیتون.خیلی خوبه که ادم یه دکتر فیکس پیدا کنه و همیشه همونجا بره. کار درست رو شما میکنین.

مهتاب (مامان خانمی
5 مهر 91 18:24
خانمی اینقدر خودت سرزنش نکن عزیزززززززززم انشاا... دندونهای جدیدش در میاد یادت مثل صدف توی صورت ماهش می درخشه کاش کسی بود که در اون مطب دکتر ناشی رو تخته کنه واقعا جای تاسف براش


ممنون عزیزم برای نظر قشنگ و مثبتت. امیدوارم اینبار دیگه دندوناش درست دربیاد و سالم بمونه .واقعا باید برای اون دکتر متاسف بود
مامان محمد صادق(زهرا)
8 مهر 91 17:50
خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی ناراحت شدم...

ای بابا! پدر بچه رو که دراورده که!

ناز! خیلی درد کشیده حتما؟!
و...............
می دونم شما چی کشیدی!!!
درد روحیت که غصه خوردی واسه سانلی از درد دندون سانلی کمتر نبوده مطمئنا!!!!

واقعا درست گفتی. سانی الان یادش رفته ولی من هنوز دارم غصه میخورم



مامان مارال فرفری
25 مهر 91 0:36
اخییی خیلی ناراحت شدم به خدا.ایراد نداره دندونای بعدی میاد مثل مروارید تو صورتش میشه غصه نخور عزیزم


ممنون عزیزم از محبتتون. امیدوارم.
مامان مارال فرفری
25 مهر 91 0:39
سائلی عزیزم جیگر خاله دوست دارم


ممنون خاله جون ما هم شما رو دوست داریم