سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

عروسکم سانلی

شرمنده..................

1391/9/16 23:44
نویسنده : مامانی
926 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه زندگیم............

سلام به نفسم........

سلام به همه دار و ندام........

مامانی به فدای تک تک ثانیه های عمرت......

مامانی به فدای تاریخ تولدت....

مامانی به فدای یه لحظه بودنت.............

تولدت مبارک باشه گل زندگیم.......

تولدت مبارک عشقم...........

تولدت مبارک همه چیزم........

امروز تولد گلمه......بهترین روز تو عالم خلقت......

خدا جون میخوام داشته باشمش تا آخر عمرم...میخوام کیف کنم....میخوام لذت دنیا رو بچشم با داشتنش..

امروز تولد عروسکم بود.   متاسفانه هیچ کاری نتونستم براش بکنم.  به چند دلیل. اول اینکه امروز سال عمه پریا بود. دوم اینکه مامانی حالش خیلی بد بود. و سوم یه اتفاق خیلی خیلی بد بود که اصلا دلم نمیخواد در موردش صحبت کنم.همچیز دست به دست هم داد که نتونیم برای عروسکم حتی یه تولد کوچولو خودمونی هم بگیریم.

البته سال عمه پریا  ١٨آذره ولی تصمیم گرفته شد که پنجشنبه برگزار بشه .یه دلیل دیگه هم برای برگزار نکردن تولد محرم بودکه از چند وقت پیش تصمیم گرفته بودیم که یه تولد بزرگ و حسابی بعد از صفر بگیریم و هنوزم تصمیممون پا برجاست ولی میخواستم عروسکمو روز تولدش ببرم آتلیه و بعدشم یه جشن کوچولو سه نفره بگیریم..کیک درست کنم...شام بریم بیرون... ولی نه تنها نشد بلکه کوچولوی مامان خیلی هم  اذیت شد..الاهی مامانت فدات بشه عزیزم.بمیرم برات.

امروز از صبح رفتیم بهشت زهرا.. بعدشم خونه مامان جون ناهار و مراسم،بعدم حال مامان بد بودشام نموندیم اومدیم خونه،بعدشم اون اتفاق بده که نمیخوام بگم .تنها اتفاق کوچولویی که یه ذره عروسکمو خوشحال کرد یه عروسک صورتی موزیکال از طرف مامان زری عزیز بود......که قرار شد علی الحساب داشته باشه تا جشن تولدش .دست درد نکنه مامان جونم ...خیلی ماهی

مامانی با تمام وجودم شرمندم...امیدوارم هیچ سالی دیگه روز تولدت ازین اتفاقهای بد نیوفته....قول میدم جبرانش کنم برات.....ببخشید...ببخشید...ببخشید...

بعد از ماه صفر یه جشن خیلی مفصل دارم برات...با هشتاد تا مهمون....یه ذره از کاراشم کردم...سخته ولی چون برای شماست دارم لذت میبرم...تو تمام وجود منی نفسم..

عکس عروسک مامان زری رو میذارم برات آخر همین پست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان زهرا دختر دوست داشتنی
17 آذر 91 10:01
امیدوارم هیچ وقت تو زندگی بد نبینید
خدا عمه پریا را بیامرزه روحش شاد
ما هم منتظر می مونیم تا بعد صفر عکس های مهمونی قشنگ سانلی جون را ببینیم


ممنون.با دعای خیر شما........
حتما.امیدوارم بتونم بخوبی برگزارش کنم.
مونا مامان امیرسام
18 آذر 91 1:32
سلاام دوست گلم.
امیدوارم همیشه خوشی قسمتت باشه عزیزم.
تولد عروسک کوچولوت هم مبارک.
بعضی اوقات همه چیز اونطور که ادم میخواد پیش نمیره.
به به مامانی کیف کردیم از اینهمه احساس


با دعای خیر شما دوستهای عزیزم
اره واقعا...اگر دست خود ادم بود خیلی بهتر پیش میرفت.
ممنونم .دوستمیییییییی
مامان رهام
19 آذر 91 12:01
سلام سمیه جون خودتو اذیت نکن عزیزم حالا وقت زاد داری براش جشن بگیری


ممنون از دلداریت....امیدوارم بتونم
خاله مزگان
21 آذر 91 12:49
حالا هی میگه اتفاق بد
ما رو نگران میکنه


وای دیدم چقدر زنگ زدی پرسیدی واقعاااااااااا
مامان آریا
26 آذر 91 11:10
تولدت مبارک خاله جون . الهی سالیان سال زنده باشی .
ناراحت نباش مامانی سال های بعد جبران کن . ما هم نتونستیم به خاطر یه سری از مسائل واسه آریا یه جشن حسابی بگیریم


مرسی خاله جونم...حتما جبران میکنم براش ...امیدوارم برای شما هم دیگه پیش نیاد
♥ الهه مامان روشا جون♥
3 دی 91 0:36
سلام سمیه جون.امیدوارم هر مسئله ای که باعث ناراحتیت شده به زودی زود برطرف بشه و یه تولد خوب واسه سانلی جونم بگیری.


ممنون از دعای خیرت عزیزم.
خدا رو شکر برطرف شد ممنونم